اتفاقات بهظاهر ناخوشایند را خیر تفسیر میکنم. من معتقدم تمام اتفاقات بهظاهر بدی که در زندگی ما رخ میدهند و اجتنابناپذیر هم هستند حامل پیام هستند و تا زمانی که ما پیام این اتفاقات را دریافت نکنیم ممکن است آنها بارها و بارها تکرار شوند. باور زیبای دینی آن میشود: «الخیر فی ما وقع.» خیر ما در آن چیزی است که اتفاق میافتد.
تمام اتفاقات و حتی مصیبتها و ناکامیها که در زندگی با آن مواجه میشویم کاملاً و قطعاً لازم بوده و باید اتفاق میافتادند تا درسی به ما بدهند. درواقع پیامی در آن نهفته است. با شناخت و بهکارگیری این باور تا به امروز هیچ اتفاقی برای من رخ نداده که در جهت رشد و صلاح و خیر من نباشد. با این باور زیبا هر اتفاقی برای من رخ دهد تنها کاری که میکنم صبر است و سپس در جهت جستجوی حکمت و مصلحت آن قرار میگیرم.
بهشخصه یاد گرفتهام در زندگی شخصیام تمام اتفاقات بهظاهر منفی را خیر و مثبت تفسیر کنم. درواقع اتفاقات بهخودیخود، خوب یا بد نیستند بلکه معنایی که ما به آنها میدهیم آنها را خوب یا بد جلوه میدهد.
برای مثال ممکن است کسی دچار بیماری سرطان شود و پس از مدتی افسرده و رنجور تمام هستی را لعن و نفرین کند و زودتر از موعد از دنیا برود و یا شخص دیگری به همین بیماری دچار شود و وقتی متوجه بیماریاش شد شاکرتر از قبل شود و با خودش بگوید ممکن بود با تصادف یا مرگ ناگهانی از دنیا بروم اما اکنون فرصت دارم تا زندگی را مزه مزه کنم. هرلحظه را زندگی کنم. بیشتر عشق بورزم و بیشتر مهربانی کنم. دو شخص با یک رویداد یکسان اما با دو نگرش متفاوت و با نتایج متفاوت. همین اتفاق ممکن است زمانی که یکی از عزیزانمان را از دست میدهیم برایمان رخ دهد. فردی پدر یا مادر یا یکی از عزیزانش را از دست میدهد و نتیجه آن افسردگی و یا ممکن است خودکشی باشد و فرد دیگری ممکن است فقط اندوهگین شود و احساس خوشبختیاش سرجایش باشد و چهبسا بیشتر قدردان داشتههایش باشد. هیچگاه جمله استادم را در مراسم ختم همسرش فراموش نمیکنم همسر ایشان در اثر بیماری سرطان از دنیا رفته بودند. استادم فرمود: من با مرگ همسرم فقط اندوهگین هستم اما احساس بدبختی نمیکنم من مرد خوشبختی هستم.
هر اتفاقی که برایمان رخ می دهد حامل پیام و نشانه است. اگر فرزند شما تب کرده است معنیاش این است که مکانیسمهای دفاعی بدنش سالم است، کار میکند و با میکروبها مبارزه میکند. حتی میتوانیم در اینجا نیز شاکر باشیم و بگوییم اصلاً خدا را شکر که فرزندمان زنده است. یا حتی بیشتر خدا را شاکر باشیم زیرا ما اساساً فرزند داریم. چه بسیار افرادی که در حسرت بچهدار شدن هستند.
بنابراین وظیفه ما این است که از رویدادهای ناخوشایند زندگی چیزهایی را بیابیم که به نفع ما باشد. اگر تصادف کردیم و پایمان شکست به زمین و زمان بد نگوییم بلکه با هوشمندی و رندی بگردیم ببینیم چه چیز خوبی میتوانیم از این اتفاق برداشت کنیم. همین اتفاق تصادف برای یکی از اساتیدم رخ داد و ایشان حدود ۴۰ روز خانهنشین شدند لیکن هوشمندی به خرج داده و در این مدت فایلهای صوتی آموزشی ضبط نمودند و در وبسایتشان قراردادند که برکات بسیاری برایشان داشت.
علامه جعفری میفرمایند: برای من از مشکلات نگویید از محصول مشکلات بگویید. هر مشکلی مانند یک درخت است اگر درست با آن برخورد کنید میوههایی میدهد که حاصلش یکعمر میماند در غیر این صورت نهالی هرز میشود.
قال الله تعالی:
…عَسی أن تکرَهوا شَیئاً وهو خیرٌ لکم وَعسی أن تُحِبّوا شیئاً وهو شَرٌّ لکم…(سوره بقره/ آیه ۲۱۶)
چه بسا چیزی را خوش نداشته باشید،حال آنکه خیر شما در آن است و یا چیزی را دوست داشته باشید،حالآنکه شر شما در آن است.
- ویلیام سیدنی پورتر ملقب به اُ. هنری صندوقدار بانکی در امریکا بود که به او تهمت اختلاس زدند و به ۵ سال زندان محکوم شد. او در طول دوران محکومیتش در زندان ۱۴ داستان کوتاه نوشت و تبدیل به یکی از بهترین نویسندگان امریکا گردید. هماکنون نیز جایزهای به نام جایزه اُ. هنری، وجود دارد که جایزهای نفیس است که هرسال به داستانهای کوتاه برجسته اعطا میشود.
- استاد صابونچی از برجستهترین خوشنویسان ایرانی است که تابلوهایش قیمت میلیونی دارند ایشان براثر سانحه تصادف دست راستشان را از دست میدهند، دستی که با آن خوشنویسی میکردند، مدتها سر این موضوع ناراحت بوده و گریه میکردند تا اینکه شبی تصمیم میگیرند با دست چپ شروع به نوشتن کنند و بعد از سه سال تمرین شبانهروزی با دست چپ، هماکنون نیز با همان دست تابلوهای زیبایی میآفرینند و هر تابلوشان چند میلیون تومان قیمت دارد.
- بیسوادی پدر و مادرم همیشه در کودکی مرا آزار میداد تا اینکه وقتی خودم را شناختم تصمیم گرفتم تا قبل از ۳۰ سالگی به موفقیت بزرگی دستیابم و حاصل آن تصمیم، رتبههای تکرقمی کنکورم و تحصیل در بهترین دانشگاه کشور و نوشتن چندین کتاب به همراه موفقیت شغلی بود و از این بابت هم به خودم و هم به والدینم افتخار میکنم. چون فکر میکنم موفق شدن کسی که جد اندر جدش پزشک و مهندس و تحصیلکرده بودهاند شاید بدیهی باشد اما موفق شدن فرزندان یک والدین بیسواد اتفاق ارزشمندتری باشد.
پینوشت:
لازم است بلایا و مصیبتهای خودساخته را جدا کنیم. درصد قابلتوجهی از حوادث، بیماریها، مشکلات اقتصادی و خانوادگی، در بیتوجهیها و کاستیهای خودمان ریشه دارد.برخی افراد که میخواهند با ضربالمثل یا کلامی از بزرگان آبی بر آتش مشکلاتشان بریزند، به عبارات «الخیرفی ما وقع» متمسک میشوند؛ حال آنکه اگر از همین افراد بپرسیم شما که میفرمایید «الخیرفی ما وقع»، آیا واقعاً معتقدید هر حادثه، حتی حوادث خودساخته، همچون تصادف رانندگی به علت بیاحتیاطی یا رانندگی در حالت خوابآلودگی، چون همه اینها «ماوقع» است و واقعشده، پس خیر بوده است، پاسخ متفاوت خواهد بود. بنابراین عبارت «الخیر فی ماوقع» یا «هر چه پیش آید، خوش آید» مشروط است به آنکه حادثه را خود نیافریده باشی.
- ۹۹/۰۴/۲۸