برای موفق شدن شاید همین یک قانون کافی باشد، اینکه در طول روز به چه چیزی توجه میکنیم. معنی لغوی توجه، «روگرداندن به سمت چیزی یا کسی» می باشد؛ اما منظور من از توجه، صحبت کردن درباره چیزی، دیدن و شنیدن درباره چیزی و خواندن و مطالعه در مورد آن هست. ما در طول روز انتخابهای زیادی داریم که به چه چیزهایی توجه کنیم:
به بیماری یا سلامتی، به کمبود یا فراوانی، به عشق یا نفرت، به خوبیها یا به زشتیها، به ثروت یا به فقر، به خداوند یا به شیطان، به امید یا به ناامیدی و صدها انتخاب دیگر.
- اگر در طول روز با همکارتان درباره آخرین بیماری تنفسی موجود، مثلاً آنفولانزای جدیدی که همهگیر شده صحبت میکنید، کانون توجه شما روی بیماری است.
- اگر در طول روز با همکارتان راجع به آلودگی هوا، صحبت میکنید کانون توجه شما روی بیماری است.
- اگر در طول روز راجع به سرطان و هر نوع بیماری، صحبت میکنید کانون توجه شما روی بیماری است.
- اگر درباره خواص خوراکیها و انواع ویتامینها و پروتئینها و اثرات ورزش روی سلامتی و قدرت سیستم بدنی انسان و موضوعاتی از این قبیل صحبت میکنید
کانون توجه شما روی سلامتی است. - اگر درباره بحران نفت، بحران سوخت و بحران آب و خشکسالی صحبت میکنید کانون توجه شما روی باور کمبود است.
- اگر درباره تواناییهای خارقالعاده بشر در تسخیر طبیعت و منابع انرژی جدید و بیپایان، صحبت میکنید شما به باور فراوانی توجه کردهاید.
- اگر درباره پاکی، محبت و عشق و زیباییهای جهان صحبت میکنید کانون توجه شما روی موارد مثبت است و اینها را به زندگیتان دعوت میکنید.
- اگر درباره بدیها، زشتیها و ناپاکیها و پلیدی صحبت میکنید دیر یا زود اتفاقات اینچنینی را تجربه خواهید کرد.
- اگر درباره ثروت و فراوانی نعمتها و فرصتهای موفقیت صحبت کنید، دیر یا زود آن را تجربه خواهید کرد.
- اگر کانون توجهتان درباره بیپولی و فقر و نداری و کمبود باشد حتماً آنها را مشاهده خواهید کرد و وارد زندگیتان میشوند.
و باید بگویم کانون توجهتان روی هر چیزی باشد آن را مانند آهنربا به سمت خود جذب میکنید و درواقع آن موضوع را به زندگی خود دعوت میکنید. میدانم که خیلیها درباره این ایده مقاومت دارند و نمیتوانند بهراحتی بپذیرند که کانون توجه اینقدر مهم است؛ اما از شما میخواهم کتاب «کی ز مردن کم شدم» را بخوانید تا متوجه شوید چگونه خانم آنیتا مورجانی نویسنده کتاب با توجه کردن به بیماری سرطان و تحقیق راجع به سرطان درنهایت به سرطان لنفوما مبتلا شد و بعد از ۴ سال مبارزه با بیماری از دنیا رفت. اما ایشان بعد از تجربه ۲۴ ساعت مرگ موقت مجدداً روحشان به کالبد بازمیگردد و فرصتی دوباره برای زندگی پیدا میکند و تجربیاتشان را از مرگ و حقایق عالم هستی شرح میدهند. ایشان صراحتاً در کتاب عنوان میکنند که علت اصلی سرطانشان «ترس و توجه بیشازاندازه به سرطان» بوده و نه علت فیزیولوژیکی خاصی.
واقعیت این است که هزاران موضوع هست که ما در طول روز با آنها مواجهه داریم چه در دنیای فیزیکی و چه در دنیای بزرگ ذهنمان. فرد قدرتمند کسی است که خودش انتخاب میکند به چه چیزهایی توجه کند و فرد منفعل و ضعیف کسی است که دیگران کانون توجه او را به سمت چیزهایی که میخواهند جلب میکنند. من از وقتی این قانون را شناختم هرگز اجازه ندادم رسانههایی مانند تلویزیون و روزنامه کانون توجهم را به سمت چیزهایی که دغدغهام نیست جلب کنند.
دنیای امروز Age Of Distraction یا عصر سارقان توجه است.دنیای نوتیفیکیشن تلگرام و اینستاگرام و دهها اپلیکیشن دیگر.
تکنولوژی و امکانات امروزی دزدان مدرن توجهاند.آنها توجه شما را از اولویتهای زندگیتان میدزدند. آنها توجه شما را میخواهند برای چیزهایی که اولویت و دغدغه شما نیست.در شرایط امروز مهمترین ابزار برای پیشرفت «هنر مدیریت کانون توجه» است.
من هرروز و آگاهانه کانون توجهم را روی موارد دلخواه میگذارم و نه موارد نادلخواه.تمرین می کنم که مسائلی که به من مربوط نمی شود را نبینم و نشنوم.همیشه قبل از اظهار نظر درباره چیزی از خودم سوال می کنم: آیا این قضیه به من مربوط است؟ اگر آن مسئله جزو ناخواسته های من باشد به خودم می گویم: آقا حسین با تمام احترامی که برات قائلم این قضیه به شما هیچ ارتباطی ندارد،پس لطفا کانون توجهت را مشغول نکن(!)
از شما میخواهم چند دقیقه به این موضوع فکر کنید که در طول روز روی چه چیزهایی توجه میکنید. لطفاً فقط ۳ روز صادقانه آنها را لیست کنید، از نتایجش متحیر و شگفتزده خواهید شد.
- ۹۹/۰۴/۳۱