احساسات خود را ردیابی کنید.
افرادی که دارای هوش هیجانی بالا هستند تقطه قوتشان فقط این نیست که نیازهای احساسی دیگران را درک می کنند بلکه آنها نیازهای احساسی خود را هم می فهمند و می توانند آن را به راحتی بیان کنند و علاوه بر آن و مهمتر از همه این که می توانند آن را مدیریت کنند.
معنای این حرف این است که مثلا اگر فردی کاری کرد که خوشایند آنها نبود. فورا درک می کنند که ناراحت (مثلاً عصبانی) شده اند، اگر لازم باشد می توانند ناراحتی خود را ابراز کنند و علاوه بر آن می توانند ناراحتی خود را مدیریت کنند و روزشان را بخاطر حرف یا رفتار فردی دیگر خراب نکنند.
ما هم اگر یاد بگیریم که احساسات خود را در زمانی که بروز می کند تشخیص بدهیم می توانیم آنها را مدیریت کنیم. البته قبول دارم که این کار در حرف راحت است و در عمل نیازمند تمرین و ممارست است.
بدین منظور ابتدا می توانید احساسات خود را در زمان بروز اتفاقات روزمره درک کنید:
- ابتدای صبح که از خواب بیدار می شوید.
- وقتی بر سر راه رفتن به محل کار در ترافیک گیر می کنید.
- وقتی یک راننده بی مبالات از سمت راست سبقت می گیرد و جلوی شما می پیچد.
- وقتی مدیرتان طرح شما را در جلوی دیگر همکاران رد می کند یا شما را سرزنش می کند.
- وقتی همکاری بدون اینکه از او خواسته باشید یا جزء وظیفه اش باشد برای شما چای می آورد؟
- وقتی فرزندتان کارنامه اش را به شما نشان می دهد؟
در هنگام بررسی احساسات از خودتان بپرسید که ارتباط این احساسات با رفتار شما چیست. آیا در ارتباط شما با دیگران تأثیر می گذارد؟ بر بهره وری شما چطور؟ اصولا این احساسات آیا بر درک شما از خودتان تأثیر دارد؟ اعتماد به نفستان کاهش یا افزایش می یابد؟ احساس خوشبختی یا بدبختی می کنید؟
هر چه که بهتر بتوانید احساسات خود و تأثیر آن را بر رفتارتان درک کنید بهتر خواهید توانست احساسات و رفتارتان را مدیریت کنید.
در مورد احساسات خود قضاوت نکنید
هر چه که بیشتر و بیشتر از احساسات خود آگاه می شوید، ممکن است متوجه شوید که خودتان را برای آن احساسات مورد قضاوت قرار می دهید، بویژه هنگامی که تجربه یک هیجان منفی، مانند خشم یا غم و اندوه را تجربه می کنید. اما به یاد داشته باشید که هر کدام از احساسات شما، خواه مثبت یا منفی، اطلاعاتی مفید است که می تواند به شما چیزی در مورد نیازها و ترجیحاتتان یاد بدهد.
اینگونه قضاوتهای سریع یک عارضه منفی دارد و آن این است که با خودتان در مورد احساسات خود صادق نخواهید بود. کسانی که فکر می کنند باید قوی باشند معمولاً متوجه احساسات منفی خود نمی شوند. آنها که فکر می کنند: “آدم بخاطر این چیزهای کوچک که نباید ناراحت بشه” معمولا ناراحتی خود را از خود هم مخفی می کنند و برخلاف آنچه که گمان می کنند این احساسات منفی آنها را هر روز ضعیف تر می کند، بهره وری آنها را کاهش می دهد و به رابطه آنها با دیگران صدمه جدی وارد می کند.
بنابراین در وهله اول سعی نکنید قوی باشید ابتدا نقاط آسیب احساسی خود را شناسائی کنید مطمئن باشید که بعدا بهتر می توانید آنها را مدیریت و کنترل کنید و واقعاً قوی شوید.
- ۹۹/۰۵/۰۱