نوشتهای که در زندگی روزمرهات هیچ تجربۀ خاصی وجود ندارد، از ملال روزگار نالیدهای، میخواهی از مشاهداتت بنویسی، اما چیز دندانگیری نمییابی. و پرسیدهای: خب در چنین شرایطی داشتن دفترچه یادداشت به چه کار میآید، وقتی هیچچیز دندانگیری وجود ندارد؟
برای نوشتن منتظر اتفاقات خاص و عجیبوغریب نباش. مگر چند نفر از نویسندهها میتوانند برای ماجراجویی مثل همینگوی بروند شکار و جنگ و گاوبازی؟
زندگی بیشتر انسانها فراز و نشیب تندی ندارد. همه درگیر روزمرگی هستیم. اما شاید برایت جالب باشد که همین زندگی بهظاهر تکراری میتواند منشأ ایدههای تازه و حیرتانگیزی باشد.
تمرین زیر را انجام بده، نتیجه را به من هم بگو. من از آن نتایج حیرتانگیزی گرفتهام. از پیدا کردن ایده برای کسبوکار تا نوشتن قصه:
باید دائم الدفترچه بشوی.
منتظر نباش که هر وقت ایدهای به نظرت جالب آمد آن را توی دفترچه بنویسی، بلکه باید در سادهترین لحظات زندگی هم دفترچه را باز نگهداری و قلم بزنی. مثلاً مادرت در حال طرف شستن است، برو آشپزخانه کنار او و ازآنچه میگوید یادداشت بردار، توی تاکسی و مترو و اتوبوس هشیار باش و هر چه میبینی و میشنوی درجا بنویس.
ناگهان میبینی که چه ایدههای بکری در حرفهای ساده اطرافیان و رفتارهای ظاهراً کلیشهای آنها وجود دارد که قبلاً سرسری از آنها میگذشتهای. این مشاهدات لحظهبهلحظه راه میدهد به ساختن دنیایی که شاید برای دیگران هم تازگی داشته باشد.
- ۹۹/۰۵/۰۸