روانشناسی و مدیریت

۷۳ مطلب در مرداد ۱۳۹۹ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

"عقل سالم در بدن سالمه" همه ما بارها این جمله رو شنیدیم یا در کتاب ها و نشریات اون رو دیدیم. چقدر با این جمله موافقید؟ شما برنامه های درسی رو جوری هماهنگ می کنید که جایی برای ورزش در اون باشه یا جزء اون دسته هستید که ورزش کردنتون فقط تو زنگ ورزش هست؟ اصلا تا حالا فکر کردید که ورزش چقدر می تونه به یادگیری و پیشرفت درسی شما کمک کنه؟ شما چی والدین عزیز، شما جز اون دسته والدینی هستید که فقط نمره ریاضی و فیزیک براشون مهمه یا به ورزش کردن فرزندتون هم اهمیت می دید؟

اهمیت ورزش

ورزش کردن در دنیای امروز که تکنولوژی های کامپیوتری جدید، زمان زیادی از وقت ما رو می گیرند و فعالیت بدنی ما رو کمتر می کنند، اهمیت بیشتری پیدا می کنه. اما در بیشتر مواقع، ما از اهمیت فعالیت بدنی غافل می شیم، حتی گاهی متاسفانه ورزش در مدارس هم نادیده گرفته میشه و زنگ ورزش حذف میشه یا تبدیل به زمانی برای جبران عقب افتادگی درس های دیگه میشه. ورزش و فعالیت بدنی برای جلوگیری از اضافه وزن، بی خوابی، استرس و... مفید و موثره و حتی در تحقیقاتی پژوهشگران به این نتیجه رسیدند که ورزش در یادگیری و بهبود عملکرد در مدرسه برای دانش آموزان موثر است.

نقش ورزش در سلامتی دانش آموزان

می خواهیم با هم تعدادی از فواید و مزایای ورزش ( خصوصا نقش ورزش در یادگیری دروس و تاثیر ورزش بر دانش آموزان ) که این همه تو همه جای دنیا روش تاکید میشه رو بررسی کنیم و تا حدودی به گستردگی و کارایی این علم پی ببریم

  • اولین مزیت ورزش کردن اینه که در روحیه دانش آموزان تاثیر مثبت می گذاره و روحیه اون ها رو تقویت می کنه که خود این مسئله باعث عملکرد بهتر دانش آموز در مدرسه میشه.

  • فعالیت های بدنی باعث کاهش استرس میشه. بسیاری از والدین مخصوصا در فصل امتحانات با این دلیل که الان موقع درس خوندن هست و همه وقت دانش آموز باید به درس خوندن اختصاص پیدا کنه، از ورزش کردن دانش آموزان جلوگیری می کنند. اما حتی در این زمان ورزش باعث کاهش استرس دانش آموز و ایجاد روحیه ای شاداب و سرزنده در او میشه و می تونه بهش کمک کنه تا آمادگی بهتری برای امتحانات داشته باشه.

  • ورزش برای رشد کارکردهای مغزی بسیار مهم است. دویدن ، شنا کردن و سایر ورزش ها اکسیژن زیادی رو به مغز می رسونند. حتی گفته میشه که با انجام ورزش هایی مثل پیاده روی یا حرکات کششی می تونیم میزان یادگیری دروس رو در دانش آموزان بیشتر کنیم.

  • ورزش نکردن باعث رخوت جسمی میشه و ذهن فرد رو به سمت خستگی و ناتوانی می بره. و این دانش آموزی که از نظر ذهنی خسته است سعی می کنه با انواع روش های یادگیری و فشار آوردن به خودش، این مشکل رو رفع کنه. در حالی که با ورزش کردن ، هم فرد سلامتی خودش رو حفظ می کنه، هم فعالیت ذهنی او بیشتر میشه و هم بدنش سرحال تر میشه و دانش آموز می تونه بهتر درس بخونه.

  • ورزش کردن باعث به وجود اومدن سلول های عصبی جدید در مغز میشه. ایجاد سلول های عصبی جدید در مغز کار یادگیری رو برای ما راحت تر می کنه.

  • فعالیت های ورزشی موجب سلامتی قلب و عروق میشه، احتمال سکته قلبی و مغزی رو کاهش میده و علاوه بر سلامتی باعث تناسب اندام در ما میشه و ما رو از خیلی از مشکلات مثل چاقی و... نجات میده.

  • ورزش کردن و انجام بازی های ورزشی توانمندی های افراد رو زیاد می کنه و در یک محیط رقابتی سالم می تونه از طریق سرزندگی و شادابی که ایجاد می کنه، توانایی تصمیم گیری افراد رو تقویت کنه.

  • مدیریت زمان از جمله مهارت هایی است که با ورزش کردن در ما تقویت میشه. وقتی به ورزش کردن متعهد می شیم، این تعهد باعث میشه در یک زمان و مکان خاص برای ورزش حاضر بشیم و کارهامون رو جوری برنامه ریزی کنیم که جایی برای فعالیت بدنی در اون باشه.

  • صبر و تحمل از جمله مواردی است که در ورزش به افراد آموزش داده میشه و همچنین افراد در ورزش کردن به دلیل رعایت قوانین، قانونمند تر میشن.

  • در ورزش های گروهی افراد و مخصوصا کودکان می تونند توانایی رهبری و کار تیمی رو یاد بگیرند.

  • افزایش اعتماد به نفس دانش آموزان از جمله موارد تاثیرگذار ورزش بر افراد هست. موفقیت در ورزش و کسب نتیجه از تلاش های فرد می تونه باعث افزایش باور فرد به خودش و توانایی هاش بشه.

  • رشد و نمو استخوان ها و کاهش خطر ابتلا به پوکی استخوان از اثرات ورزش در سن نوجوانی هست که برای این هدف باید با اطلاع و آگاهی پیش برید.

  • انجام فعالیت های بدنی یکی از راه های مبارزه با هیجان هایی هست که برامون ایجاد مشکل می کنند. همچنین ورزش کردن در بهبود افسردگی و اضطراب به ما کمک می کنه.

چرا ورزش کردن برامون سخته؟

همه ما معمولا بهانه هایی برای ورزش نکردن داریم. نداشتن وقت، نبود شرایط و... واقعا چرا برای ما ورزش کردن این قدر سخته؟ یکی از دلایل می تونه این باشه که ما به این کار عادت نداریم. وقتی کاری برای ما تبدیل به عادت نشه، انجامش برای ما سخت میشه و ما از انجامش خودداری می کنیم. اما اگه در انجام کاری پایداری کنیم و اون رو تبدیل به یک عادت برای خودمون بکنیم و اثرات مثبتش رو در زندگی مون ببینیم، دیگه به دنبال بهانه برای انجام ندادنش نخواهیم بود. در این صورت در مغز ما یک مسیر عصبی برای ورزش ایجاد میشه که این مسیر عصبی با مرور زمان قوی تر میشه و زمانی که این اتفاق میافته، انجام اون فعالیت دیگه به تلاش زیادی نیاز نخواهد داشت و به یک عادت تبدیل میشه و ما از انجام اون لذت می بریم.

چه سنی برای شروع ورزش خوبه؟

بهترین دوره برای آموزش حرفه ای ورزش بین سنین 6 تا 14 سال است. البته برای ورزش کردن هیچ وقت دیر نیست؛ اما عادت به فعالیت های بدنی هرچه از سنین پایین تر شروع بشه بهتره و تاثیر بیشتری روی سلامتی کودکان و نوجوانان داره.

چقدر ورزش کنیم؟

معمولا گفته میشه که انجام ورزش دو یا سه بار در هفته بسیار مفید و مناسبه. در زمان مطالعه مدت زیادی رو ننشینید و بعد از هر یک یا دو ساعت درس خواندن 10 دقیقه تحرک داشته باشید و حرکات کششی انجام بدید. این کار برای افزایش تمرکز و قدرت یادگیری شما خوبه و باعث خون رسانی بیشتر به مغز میشه و در نتیجه بازدهی تون در یادگیری دروس رو بیشتر می کنه.

تاثیر والدین در ورزش دانش آموزان

پدر و مادرهای عزیز! شما می تونید نقش مشوق رو برای ورزش کردن فرزندان ایفا کنید. می تونید با شرکت دادن فرزندانتون در فعالیت های بدنی و اختیار دادن به اون ها برای ورزشی که بهش علاقه مند هستند، اون ها رو در عادت به انجام فعالیت های ورزشی مرتب همراهی کنید. همین طور می تونید در کارهای منزل مثل شستن ماشین، تمیز کردن خانه و یا کار در باغچه فرزندان رو درگیر کنید و در مسیرهای کوتاه از ماشین استفاده نکنید و به جای اون پیاده روی کنید. نکته مهم دیگه اینه که ساعات استفاده از تلویزیون و کامپیوتر باید محدود باشند تا زمان زیادی از وقت دانش آموزان رو نگیرند.

مسئولان مدارس هم نقش مهمی در ایجاد انگیزه در ورزش کردن دانش آموزان دارند. دانش آموزان در مدارس می تونند با ورزش های گوناگون آشنا شوند و بفهمند که چه ورزشی مناسب اون هاست و به چه رشته ورزشی علاقه دارند. همچنین یکی از بهترین شرایط ورزش، در زمان صبح است که در مدارس با انجام ورزش صبحگاهی، می تونند دانش آموزان رو برای حضور در کلاس آماده کنند. ورزش صبحگاهی باعث آرامش و کاهش فشارهای عصبی میشه، روحیه دانش آموز رو تقویت می کنه و می تونه ذهن دانش آموزان رو برای یادگیری بهتر دروس آماده کنه.

با توجه به مطالبی که گفتیم، لازم است که والدین و مسئولان مدارس حتما از نقش ورزش در سلامتی دانش آموزان آگاه باشند و شرایطی رو به وجود بیارند که در اون دانش آموزان به ورزش کردن تشویق بشن. رفتن دانش آموزان به سمت فعالیت های ورزشی می تونه از بار تحصیلی سنگین بر ذهنشون کم کنه و رسیدن به نتیجه دلخواه رو براشون آسون تر کنه. دانش آموزان در این راه می تونند استعدادهای خودشون رو پیدا کنند و در راه تقویت اون استعدادها قدم بردارند. در همین زمینه پیشنهاد می کنیم مقاله اسعداد مهم تر است یا تلاش رو که در موسسه آموزشی بارسا تهیه شده مطالعه بفرمایید.

 

علی میرصادقی

  • حسین هرمس
  • ۰
  • ۰

چند سال پیش در مطلبی با عنوان «سیزده نکته درباره ماندن در اتاق» از سوزان سانتاگ نقل کرده بودم:

«اگر بخواهید پایتان را از حد یک اثرِ صرفا خوب و امیدوارکننده فراتر بگذارید و به خطرپذیری و رضایتی حقیقی برسید که در بسیاری از آثار وجود دارد، ناچارید در خانه بمانید.»

حالا که به‌سبب جبر روزگار خانه‌نشین شده‌ایم؛ اما آیا واقعاً می‌توانیم تنهاییِ خلاقانه را تجربه کنیم؟

مسلماً با وجود اینترنت و شبکه‌های اجتماعی، جو منفی حاکم، ناتوانی در مدیریت کار در خانه و به قول تارکوفسکی کمبود عزت نفس لازم برای ماندن در اتاق، همۀ ما آن نوع از تنهایی خلاق و سازنده‌ای را که سانتاگ گفته تجربه نمی‌کنیم.

چند روز پیش در یک نظرسنجی توییتری که اغلب شرکت‌کنندگان آن فعالان فضای دیجیتال بودند، اکثریت دورکاری را باعث کاهش بهره‌وری و عملکردشان عنوان کردند.

لابد چون ترافیک و فشار مترو و آلودگی هوا و کرایه تاکسی حواسپرتی‌های رایج در محیط کار بوده که بهر‌‌ه‌‎ورترشان می‌کرده.

به فهرست کارهای روزانۀ بسیاری از مایی که پُزِ پرکار بودن می‌دادیم نگاه کنی چیزی جز این نمی‌بینی:

جلسات بیهوده

کارهای اداری بیهوده

پرسه‌های بیهوده در اینترنت

حضور در رویدادهای بیهوده و کم‌ثمر و بعضا بی‌ثمر

و تمام مشغولایتی که به عبث روی آن‌ها اسم کار گذاشته بودیم.

خیلی از ما به خاطر فرار از خانه، نگرش‌های غلط خودمان و کارفرما دربارۀ کار، مشکلات روحی و ناتوانی در انضباط شخصی است که به ارتباط فیزیکی تن می‌دهیم. (حساب کارهایی که ذاتاً به ارتباط فیزیکی با مخاطب گره خورده‌اند جداست.)

حالا اما ناچاراً می‌توانیم کمی روی سبک زندگی خودمان تامل کنیم و مزایای واقعی اینترنت را بفهمیم. (+) البته اگر اینترنت بگذارد!

قرنطینه در قرنطینه

کار کردن توی خانه ناممکن نیست. اتفاقا توی خانه می‌توان بهترین و اثربخش‌‎ترین نوع کار را تجربه کرد. بسیارند کارآفرینانی که در شرکت‌شان حاضر نمی‌شوند (به فرض اینکه دفتری برای شرکت در کار باشد) و با مدیریت مجازی تیم‌ نهایت بهره‌وری و آرامش را تجربه می‌کنند. هیچ بعید نیست که شرکتی بدون هیچ دفتر کاری، با نیروهای پراکنده در سراسر کشور یا حتی جهان، از بالاترین انسجام سازمانی برخوردار باشد.

برای کار در خانه به قرنطینۀ دیگری نیاز است که این یکی نه از ترس بیماری، که از شوق کار است.

منصفانه که نگاه کنید، این سایر اعضای خانه نیستند که مانع کار ما می‌شوند، این خود ما هستیم که به حواسپرتی راه می‌دهیم. کمی انضباط و قاطعیت می‌تواند نفوذناپذیربودن قرنطینۀ کاری ما را به همۀ افراد خانه گوشزد کند.

اما راز نتیجۀ گرفتن از قرنطینۀ دوم ساختن یک قرنطینۀ سوم است برای گوشی موبایل (به طور موقت در ساعاتی که کار آنلاین ضرورتی ندارد)، که بهتر است که در دل قرنطینۀ اول باشند!

قرنطینه در قرطینه زیاد شد، باقی ماجرا را خودتان می‌دانید.

 

شاهین کلانتری

  • حسین هرمس
  • ۰
  • ۰

صادقانه بگویم که صداقت بیشتر از دروغ به کمکم آمده است و چه زیبا فرموده‌اند: «النجاه فی الصدق» نجات در راستگویی است.

این موضوع بخصوص در کسب‌وکار جزو ارزش‌های اصلی ذهنم است و صداقتم در کسب‌وکار را با هیچ‌چیزی معامله نمی‌کنم.

یک خاطره

استادم می‌فرمود: زمانی کسب‌وکار الکترونیک داشتم در آن زمان به مشتریانم می‌گفتم: آقایان، خانم‌ها، ممکن است من گاهی در ارتباط با شما خدای ناکرده بدخلقی کنم، ممکن است کالای شما را نتوانم خوب تعمیر کنم، ممکن است در کارم تأخیر داشته باشم اما…

اما محال است به شما دروغ بگویم.غیر ممکن است شما از من دروغ بشنوید.

و این شعار اصلی‌ام بود و باعث رونق بسیار زیاد کسب‌وکارم شده بود به‌طوری‌که یک کمپانی بزرگ خارجی برای در اختیار داشتن پنجاه‌درصد کسب‌وکار من حاضرشده بود ۱٫۵ میلیون دلار بپردازد.

 

حسن شیرمحمدی

  • حسین هرمس
  • ۰
  • ۰

کلیه ارتباطات ما تحت تاثیر توانایی یا ناتوانی‌مان در معاشرت سازنده با دیگران قرار دارد.
ارتباطات مناسب در کار، روابط عاطفی، و یا رابطه با دوستان و خانواده، به ما کمک می کند تا اختلافات را حل کنیم، اعتماد متقابل و احترام را افزایش دهیم و ایده های خلاقانه را شکوفا سازیم.
اگر چه برقراری ارتباط به نظر آسان می‌آید، بسیاری از ارتباطات ما در برخی مواقع به سوءبرداشت ختم شده یا اشتباه درک می‌شوند. چنین ارتباطاتی دست اخر می تواند منجر به درگیری عاطفی و سرخوردگی در روابط شخصی و حرفه‌ای شود.
زمانهایی را به یاد بیاورید که گفته‌هایتان کاملا اشتباه تفسیر شده است. یا موقعیتی را در نظر بگیرید که دیگران ناخواسته رنجیده خاطرتان کرده‌اند. تجربه نشان داده، که چگونه قدرت کلمات می تواند بنیان‌های اعتماد و محبت را سست کند – واژه‌ها به منزله تیغی دولبه هستند که در عین سازندگی می‌توانند بذر نفاق، آسیب و سوءتفاهم را بپاشند.
یادگیری ارتباطات موثر یک مجموعه مهارت است که باید بخشی از هر برنامه درسی مدارس و دانشگاهها باشد،دانستن این مهارت ها می تواند کیفیت روابط شخصی، موفقیت شغلی و عزت نفس شما را تغییر دهد.
در اینجا 10 مهارت ارتباطی سازنده که یادگیری آن حیاتی است را مرور می‌کنیم:
1. زبان بدن
قبل از اینکه دهانتان را باز کنید، زبان بدن شما حجم زیادی از اطلاعات را به طرف مقابل منتقل میکند. حالت ایستادن، و حالات چهره و چشمان شما روایت‌گر داستانی است که تصویری از شما را در ذهن مخاطب ایجاد می‌کند. مهم نیست که چقدر کلمات ما قوی هستند، اگر صمیمی و با اعتماد به نفس جلوه نکنیم، نادیده گرفته خواهیم شد.
از زبان بدن خود آگاه شوید و تغییرات را آغاز کنید. وقتی صحبت می کنید، نگاه خود را مدیریت کنید و به صورت تصادفی لبخند بزنید. راست بایستید، سر خود را بالا نگه دارید و شانه‌هایتان را عقب بیندازید. با قلاب کردن دست ها یا پاها، خود را در موقعیت دفاعی قرار ندهید.
2. گوش دادن فعال
ارتباطات خوب فقط منحصر به صحبت کردن یا استفاده از زبان بدن نیست. گوش دادن به دیگران نیز اصلی مهم در این زمینه است. با تبدیل شدن به یک شنونده بهتر، می توانیم روابط و تعاملات اجتماعی خود را بهبود ببخشیم، و همچنین توانایی خود را برای نفوذ، متقاعد کردن و مذاکره بالا ببریم.
گوش دادن فعال شامل آگاهانه گوش دادن به کلام و غیرکلام است. توجه داشته باشید که پیام‌تان کامل و شفاف ارسال شده باشد. تمرکز خود را روی گوینده قرار دهید و سعی کنید حواستان پرت نشود. توجه به زبان بدن سخنران و تایید آن با استفاده از زبان بدن خود و با حرکاتی مثل تکان دادن گهگاه سر به نشانه تایید و تبسم کردن اهمیت دارد. ارائه بازخورد و نظرات متفکرانه نیز میتواند در این بین مفید واقع شود.
3. حل و فصل اختلافات
تعارض در هر رابطه اجتناب ناپذیر است و یادگیری نحوه مدیریت تعارض و یافتن راه های مسالمت‌آمیز برای ایجاد یک رابطه پایدار ضروری است. بسیاری از مردم به طور کامل از کشمکش اجتناب می کنند زیرا نمی‌توانند با ناراحتی و درد آن کنار بیایند. این تنها باعث انباشته‌شدن خشم و سوء تفاهم می شود. نیازها و احساسات هر دو طرف در یک رابطه سالم باید مورد توجه و احترام قرار گیرد.
توانایی حل و فصل مسالمت‌آمیز مناقشات مستلزم ان است که به شیوه ای آرام، غیر تدافعی و توام با احترام پاسخ دهیم. هنگامی که کنترل احساسات خود را در اختیار دارید، می توانید نظرات و نیازهای خود را بدون تهدید، طعنه و یا مجازات دیگران ارائه کنید. 
4. اصالت و اعتبار
مخاطب را نادان فرض نکنید چرا که او به راحتی سوء نیت شما را درک خواهد کرد. هنگامی که سعی کنید دروغ بگویید، مخاطب شما را پس خواهد زد. میان خود و مخاطبان دیوار ذهنی نسازید. وقتی بین خود و مخاطبتان دیوار میسازید، نمی توانید رابطه‌ای مبتنی بر صمیمت و اعتماد ایجاد کنید.
اصالت و اعتبار به این معنی است که شما آزاد هستید تا خود واقعی‌تان باشید و اجازه دهید دیگران شما را با تمام نقصهایتان ببینند. اعتبار به راحتی بدست نمی‌آید، بنابراین باید از همان ابتدا روشن کنیم که چه کسی هستیم و ارزشهایمان چیست. تمرین کنید که از صمیم قلب صحبت کنید، آسیب پذیری خود را به شکل ظریفی نشان دهید و تجربیات شخصی خود را با دیگران  به اشتراک بگذارید.
5. هوش هیجانی
هوش هیجانی توانایی ما در درک، تفسیر و پاسخ دادن به احساسات دیگران است. نبوغ احساسی برای برقراری ارتباط موثر ضروری است. گوینده باید بتواند ضمن درک احساسات و حالات شنونده، سخان خود را مبتنی بر آن تنظیم کند.
درک سیگنال های غیر کلامی از دیگران، مانند زبان بدن و حالات صورت، از جمله قابلیتهای افرادی دارای هوش هیجانی بالا است. هنگامی که این سیگنال ها را دریافت کردید، سعی کنید معنای احساسات بیان شده (خشم، غم و اندوه، هیجان، ترس و غیره) را درک کنید.
کلید هوش عاطفی، پاسخ مناسب به احساسات دیگران از طریق ارتباط است.  
6. لحن صدا
شیوه بیان و لحن صدا، یکی از اساسی ترین عناصر ارتباط خوب است. اگر تند و نامفهوم صحبت کنید ، یا بیش از حد آرام و یا با صدای بلند سخن بگوئید، کلمات خود را خنثی کنید یا از اصواتی مانند "آ"، "ئه" و "ام" استفاده کنید، مفهوم پیام از دست خواهد رفت چرا که طرف مقابل برای درک منظورتان تقلا خواهد کرد. ضعف در مهارتهای کلامی، همچنین منعکس کننده عدم اعتماد به نفس و دانش فردی است.
روی بیان صحیح کلمات تمرین کنید. صدای خود را ضبط کنید تا بتوانید لحن و کیفیت آن را بشنوید. برای باز کردن دیافراگم خود، سرتان را بالا بگیرید و شانه‌هایتان را عقب بکشید و برای تنفس راحت تر به آرامی صحبت کنید.

7. از تکنیک آیینه سازی استفاده کنید
در مغز شما رشته اعصابی وجود دارد که مسئول تشخیص چهره و صورت است. این نورون به صورت ناخودآگاه موجب میشود تا حالات چهره و زبان بدن دیگران را تقلید کنیم. 
هنگامی که شما حالات بدن و نشانه های غیر کلامی فرد را آیینه‌سازی می‌کنید، نشان می‌دهید که خودتان پیشتر احساسات او را درک کرده‌اید. در حقیقت، تحقیقات نشان می دهد افرادی که احساسات مشابهی دارند، احتمالا سطح اعتماد، ارتباط و همدلی بالایی را تجربه می کنند.
شما می توانید این فرآیند را معکوس کنید تا ارتباطات نزدیک با دیگران برقرار کنید. دفعه بعد که با کسی صحبت می‌کنید، سعی کنید زبان بدن او را به مدت چند دقیقه بازتاب دهید. البته در این کار اغراق نکنید، اما حالات چهره و حرکات بدن آنها را با ظرافت آیینه‌سازی کنید. در این حین توجه داشته باشید که چگونه آنها به شما پاسخ می دهند.
8. سوالات خوب بپرسید
یکی از بهترین راههای یادگیری بیشتر در مورد شخصیت سایرین و نشان دادن قدرت شما در گوش‌دادن فعال، پرسیدن سوالات حساب شده  است. سوالات باز، فرد را وامیدارد تا احساسات خود را بیشتر ابراز کند. 
سوالات باید جنبه پیگیرانه داشته باشند به این معنا که باید از نقطه‌ای شروع به سوال کنیم که مکالمه تا حدودی پیش رفته باشد. اینگونه نشان میدهیم که در مکالمه شرکت فعال داریم و به شخص مقابل و سخنان او علاقمند هستیم. سؤالاتی از قبیل «چگونه این احساس به شما دست داد؟» یا «چرا اینطور فکر میکنید؟» بپرسید.
سعی کنید تا زمانی که شخص مکث  نکرده، کلام او را به سرعت قطع نکنید و یا پاسخ ندهید. گاهی اوقات سکوت و ناراحتی ناشی از آن موجب می شود تا بیشتر لب به سخن بگشاییم و کمتر بشنویم. هرچند مردم ترجیح میدهند همه آنچه را که میخواهند نگویند، اما صبوری موجب میشود تا آنها سکوتشان را بشکنند.
9. گپ‌و گفتهای کوچک
مواردی وجود دارد که مکالمات کوتاه بیشتر توصیه می‌شود. این گپ‌و‌گفتهای مودبانه که عمدتا در مهمانی ها و دیگر اجتماعات برقرار می‌شود، فضایی دوستانه ایجاد کرده و زمینه مشترک بین ما و دیگر اشخاص ایجاد می کند.
اگر چه همیشه تاکید بر ارتباطات عمیق‌تر بوده است، مهارت برقراری مکالمات کوتاه اهمیت بسیاری در ارتباطات اجتماعی و تجاری دارد. این توانایی نشان می‌دهد که شما دارای روحیه اجتماعی هستید و می توانید دیگران را همراه خود سازید. برقراری این شکل گفت‌و‌گو برای برخی آسان و برای بعضی دیگر، ملال‌آور و غم انگیز است. می توانید گفت‌و‌گوی خود را با جملاتی در مورد تحسین لباس و ظاهر فرد، وضعیت آب و هوا، شغل افراد، مسابقات ورزشی، خاطره‌ای کوتاه از آن روز، ... آغاز کنید.
10. شفافیت و دانش
هنگامی که ایده ها و دیدگاههای و اطلاعات خود را در گفتگوها ابراز می‌کنید، مهم است که مواضع خود را شفاف کرده و بدانید با چه هدفی ارتباط برقرار کنید. ایده های خود را سازماندهی کنید و مواضعتان را به شکلی اصولی و براساس منطق ارائه کنید. اطمینان حاصل کنید که پیام خود را با استفاده از زبان و مفاهیمی که مخاطب درک می‌کند انتقال دهید.
ضمن اجتناب از اصطلاحات غیر ضروری، تنها به مقصود مورد نظرتان بپردازید. دانش موجب میشود که اعتماد به نفس بیشتری احساس کنیم. به این ترتیب شنوندگان ما نیز بیشتر درگیر شده و به آنچه میگوییم علاقمند می‌شوند.
ارتباط موثر نیاز به تمرین دارد. این ده مهارت را مرور کرده و مشخص کنید که در کدام  مهارتها ضعف دارید. در ابتدا احساس ناخوشایندی خواهید داشت، اما زمانی که توانایی برقراری ارتباط خوب را بدست می اورید اعتماد به نفس بیشتری احساس میکنید.
همچنین تاثیر مثبت تلاش های خود در این زمینه را در ارتباط با همسر، دوستان و کار و کسب خود خواهید دید. همانطور که برایان تریسی می‌گوید، "ارتباطات یک مهارت است که می توانید یاد بگیرید. درست مثل دوچرخه‌سواری یا تایپ کردن. اگر این علاقه و میل در شما وجود داشته باشد، می توانید به سرعت کیفیت هر بخشی از زندگی خود را بهبود ببخشید. "
منبع:
https://liveboldandbloom.com/08/self-improvement/good-communication-skills

 

پرویز درگی

  • حسین هرمس
  • ۰
  • ۰

در سلسله مباحثی که از این پس تحت عنوان روانشناسی ارتباط با مشتری خواهیم داشت تلاش می کنیم که با استفاده از مبانی روانشناسی شناختی- رفتاری، روانشناسی اجتماعی و نوروساینس (علوم شناختی) به بررسی نحوه جذب مشتری بپردازیم.

مقدمه

مشتری احتمالی شما مانند هر فرد دیگری در طول روز تحت بمباران انواع و اقسام پیامهایی است که تلاش می کنند او را به خرید محصول یا خدمات خاصی ترغیب کنند . بنابراین ممکن است ایمیلها، تلفنها و ارسال کاتالوگهای شما در میان پیامهای دیگر فراموش شود و بی پاسخ بماند.

 

 

تمرین

چند لحظه ای خواندن این متن را متوقف کنید و توجه کنید که چه داده هائی از حواس پنج گانه خود دریافت می کنید. گوش بدهید؛ شاید صدای حرکت اتومبیل ها را می شنوید و یا صدای شرشر باران و…

 

حس لامسه شما چه چیزی را به مغز شما منتقل می کند؟ شاید با آرنج به میز تکیه داده اید و آرنج شما تحت فشار است. ممکن است کفش راست شما کمی تنگ باشد و انگشت پایتان را اذیت کند و …

چه چیزهائی را می بینید. در روی میز شما بجز مانیتور اشیای دیگری هم هست؟ شاید چای روی میزتان سرد شده باشد.

در حین خواندن شما توجه ای به این اطلاعاتی که حواس شما از محیط اطراف به شما می دادند نداشید زیرا مغز انسان توانائی پردازش و توجه به تمام اطلاعات محیطی را ندارد و از بین آنها گزینش می کند. وقتی شما به چیزی توجه می کنید یعنی از توجه به چیزهای دیگری غافل شده اید.

 

سوال اول این است  که چه باید بکنید که توجه مشتری را جلب کنید؟

تصور کنید که شما در خیابانی راه می روید. اگر قصد خرید نداشته باشید بصورت عادی بعید است ویترین فروشگاهها توجه شما را جلب کند. اما ناگهان مغازه سبزی فروشی می بینید که سبزیهای خود را به صورت زیبائی بر روی هم چیده است ( شکل روبرو). توجه شما جلب می شود  احتمال دارد که سرعت خود را آهسته کنید و در حین حرکت گردن خود را به سمت مغازه بچرخانید تا بتوانید چند ثانیه ای آن را بیشتر ببینید.

در همان حال ممکن است دوستی که همراه شما حرکت می کرد بایستد و تماشا کند. برخی از افراد هم که از نظم وزیبائی لذت می برند ممکن است اگر موقعیتش باشد قصد خرید کنند.

ذهن ما طوری طراحی شده که توجه اش به چیزهای نامتعارف جلب  می شود.

در همان هنگام که در حال توجه به مغازه سبزی فروشی هستید اگر صدای ترمز اتومبیل و کشیده شدن لاستیک روی آسفالت را بشنوید فوری رویتان را به قسمت سواره رو خیابان بر می گردانید.

توجه شما منحرف شد.

بنابراین توجه ما ممکن است به چیزی جلب شود و در پاسخ به یک پیام دیگر محیطی منحرف شود.

در فروش جلب توجه نخستین گام است اما وقتی توجه کسی جلب شد باید این توجه حفظ شود تا فرآیند فروش ادامه پیدا کند وگرنه ایمیل بعدی، نامه بعدی یا حضور شخص بعدی جلب توجه شما را ناکام می گذارد.

محمدرضا حق پرست

  • حسین هرمس
  • ۰
  • ۰

استخدام، صنعتی پویا و همواره در حال تغییر است. فناوری‌های جدید، چهره این صنعت را کاملا دگرگون کرده‌اند و فرآیند جذب و استخدام کاملا در سلطه تکنولوژی قرار گرفته است. اولویت‌های بازار کار متحول شده و شاهد ایجاد تقاضا برای مجموعه‌ای تازه از مهارتها هستیم.

در مقاله پیش‌رو، به بررسی 19 روند جدید در صنعت استخدام و مرور استراتژیهایی میپردازیم که به کمک آن در رقابت بر سر جذب استعدادها سرآمد خواهید بود.  

این فهرست 19گانه از روندهای استخدامی جدید، به منزله نقشه راهی برای ارتقاء استراتژیهای استخدام سازمانها هستند. آیا خود را آماده پذیرش و اجرای روندهای جدید کرده اید؟ و یا این که ترجیح میدهید سر در برف فرو کنید و از قافله رقابت جا بمانید؟   

کفه ترازو به نفع بازار کار تغییر کرده است

در واقع، روش استخدام تغییرکرده است. متقاضیان کار امروزه بیش از هر زمان دیگری دست برتر را داشته و حالا آنها هستند که سازمان مورد علاقه‌شان را برای کار انتخاب می‌کنند.

مطابق با تحقیقات انجام شده، بازار کار فعلی به میزان90% تحت تسلط و در اختیار نیروی کار قرار دارد. به این معنی که دیگر شما نیستید که استعدادها را انتخاب می‌کنید. بلکه آنها هستند که شما را بر می‌گزینند.

متعاقبا، یافتن واستخدام داوطلبان ایده آل برای شغل، به ویژه آن هایی که دارای مهارت های مورد تقاضا هستند، به یک امر خیلی دشوار، هزینه بر و بسیار زمان‌گیر تبدیل شده است.

پارادایم استخدام تغییر جهت داده و حالا کارجویان هستند که در کانون توجه و تمرکز قرار گرفته‌اند؛ بگونه‌ای که باید با آنها رفتاری مشابه با مشتری و ارباب رجوع داشت.

تغییر الگوی استخدام،  مجموعه‌ی کاملا جدیدی از واژگان و ترندها را نیز به ارمغان آورده است. که در اینجا پانزده مورد از مهم ترین روندهای اخیر در صنعت استخدام که تاثیرات شگرفی در این رشته داشته‌اند را مورد بررسی قرار می‌دهیم:

1)بازاریابی استخدام:

 استراتژی بازاریابی استخدام  متکی بر اجرای تاکتیک های بازاریابی در فرآیند استخدام است. بازاریابی استخدام، فرایند پرورش و جذب اشخاص مستعد به سازمان با استفاده از تاکتیک‌ها و روش‌های بازاریابی است. 

بازاریابی استخدام  روندی است که در نتیجه وضعیت موجودِ بازار کار بوجود آمده است. هدف اصلی بازاریابی استخدام، پیگیری آخرین روندهای بازار و ارائه راه حلهای سازنده به شرکت ها در راستای مواجهه با چالش های جدید است. به این ترتیب شرکت هایی که بهترین شیوه های بازاریابی استخدام را اتخاذ می کنند با احتمال بیشتری قادر به جذب استعدادها خواهند بود.

هرم جذب استعدادها شامل 6 مرحله است: آگاهی، توجه، علاقه (بازاریابی استخدام  عهده دار این سه مرحله است)، درخواست، گزینش و استخدام (استخدام شامل این سه مرحله است).

شرکت‌هایی که برای اولین بار بتوانند روندهای جدید استخدامی را بکار ببندند، پیروز رقابتهای نفس‌گیر بر سر جذب استعدادهای برتر خواهند بود. به همین خاطر است که بازاریابی استخدام در راس قله برترین روندهای صنعت استخدام جاخوش کرده است.

2) استخدام درونگرا:

اصطلاح استخدام درونگرا، برگرفته از مفهوم بازاریابی درونگرا است. بازاریابی درونگرا، شکلی از بازاریابی است که در آن گفتگوی مخاطب با کسب و کار یا برند، از طرف مخاطب آغاز می‌شود. در این الگو، مخاطب شما  به دنبال یکی از سوال‌ها و نیازهای خود و همچنین نیاز به استخدام، در یکی از شبکه های اجتماعی جستجو می‌کند و به شما می‌رسد. و یا مخاطب شما، توسط گوگل یا سایر موتورهای جستجو به دنبال یک وب‌سایت می‌گردد و به سایت شما می‌رسد. بنابراین، معتقد است که خودش به سایت شما جذب شده، نه اینکه شما با ارسال پیام او را وادار به بازدید از سایت خود کرده باشید.

از این رو، استخدام درونگرا یکی از استراتژیهای بازاریابی استخدام است که با استفاده از آن به شکلی پویا و مستمر، داوطلبان را با هدف این که ما را به عنوان کارفرمای بعدی خود انتخاب کنند، جذب می‌کنید. هدف شما در استخدام درونگرا، جذب، تبدیل و درگیر کردن کارجویان است.

طی سالهای اخیر، رویکرد استخدام از روش برونگرا به درونگرا تغییر کرده است. در واقع، دستیابی به مخاطبان و پیشنهاد موقعیت شغلی به آنها، راهی نیست که دیگر بتوان به کمک آن نیروهای مستعد را جذب کرد. بنابراین چنانچه به دنبال راه‌حلی  بلند مدت برای ارتقای استراتژیهای استخدام خود هستید، استخدام درونگرا راهکاری مناسب خواهد بود.

3)برند کارفرمایی:

 برند کارفرما، اصطلاحی است که عموما برای توصیف اعتبار و محبوبیت یک سازمان بعنوان کارفرما بکار می‌رود. لذا برند کارفرما در معنای ساده خود به مفهوم این است که چقدر برای کارجویان جذاب و دارای اعتبار هستیم. لذا برند کارفرما ادراکی و تصویری است که متقاضیان استخدام، جویندگان کار و کارکنان فعلی از شرکت و کار کردن در آن دارند.

تحقیقات توسط لینکداین ثابت کرده است که بیش از75 درصد از کارجویان قبل از ارسال درخواست کار، درباره اعتبار شرکت و برند کارفرمایی آن جست وجو می‌کنند.

سازمانهایی که دارای برند کارفرمایی ضعیفی باشند نه تنها در جنگ بر سر جذب استعدادها بازنده خواهند بود؛ بلکه همواره در مبارزه‌ای بی‌امان و فرسایشی برای حفظ کارمندان فعلی‌شان قرار خواهند داشت. به همین خاطر است که برند کارفرمایی، یکی از برترین روند های صنعت استخدام خواهد بود.

4)تجربه کارجو:

تجربه کارجو به‌معنای کل ادراک و تجربه گذشته، حال و آینده‌ی متقاضیان از فرایند استخدامی  شرکت شما است. این تجربه، مبتنی براحساسات، رفتارها و نگرش هایی است که متقاضیان در کل فرایند استخدام، از غربالگری تا گزینش برای مصاحبه، استخدام و درنهایت، آموزش و تربیت برای تبدیل‌شدن به عضوی موثر در سازمان، درک می‌کنند.

چرا مدیریت تجربه کارجویان، یکی دیگر از مهم ترین روندهای استخدامی است که باید در سال آینده مورد توجه کارفرمایان قرار بگیرد؟

به این دلیل که داوطلبانی که تجربه مثبتی در فرایند استخدام شما داشته باشند، احتمال بیشتری دارد که پیشنهاد شغلی شما را بپذیرند، یا در آینده مجددا به سازمان‌تان درخواست کار دهند و یا دیگر متقاضیان کار را به شرکت شما ارجاع دهند. 

مطالعات موسسه کلی‌سرویسز نیز نشان‌دهنده آن است که:

• 95% از متقاضیان کار در صورتی که تجربه اولیه مثبتی داشته باشند، احتمال دارد که دوباره برای موقعیت‌های شغلی آن شرکت درخواست استخدام ارسال کنند.

• 97% از متقاضیان کار که تجربه مثبتی دارند، دیگر کارجویان را نیز برای درخواست شغل به شما ارجاع خواهند داد.

• 88% از متقاضیان کار که تجربه مثبتی دارند، میزان خرید خود از آن سازمان را افزایش می‌دهند.

• 55% از متقاضیان کار که تجربه مثبتی دارند، تجربه خود را با شبکه ارتباطی‌شان در شبکه‌های اجتماعی به اشتراک خواهند گذاشت.

 

وانگهی، تجربه منفی کارجو تنها به قیمت از دست دادن آن کارجو تمام نمی‌شود؛ و ممکن است هزینه‌های قابل توجه دیگری را نیز روی دست سازمان بگذارد! معروف ترین نمونه در این خصوص، مورد ویرجین‌مدیا است، شرکتی که محاسبات نشان می‌دهد که تنها تجربه بد یکی از متقاضیان کار در آن، عددی حیرت‌انگیز بالغ بر 5.4میلیون دلار برایشان آب خورده است.

5)مخازن استعداد:

منظور از مخزن استعداد، پایگاه داده‌ای است که در آن استخدام کنندگان و مدیران منابع انسانی، اقدام به نگهداری اطلاعات داوطلبان برتر شغلی می‌کنند. مخازن استعداد، نه تنها داوطلبانی را که برای فرصتهای شغلی درخواست داده اند شامل می‌شود، بلکه دربردارنده‌ی کارجویان غربال‌شده، کارجویان ارجاعی، استعدادهای برتر و داوطلبانی که با اشتیاق و به میل خود به عضویت مخزن استعداد شما درامده‌اند نیز هست.

تصور کنید  هر زمانی که یک موقعیت شغلی خالی داشته باشید، به بانکی از استعدادها دسترسی دارید که میتوانید از میان اعضای آن، برترین و مناسب‌ترین افراد را انتخاب کنید. چه چیزی از این بهتر! 

به همین دلیل است که بسیاری از کارفرمایان خوشفکر از همین حالا به فکر افتاده و با استفاده از سرویسهای رایگانی مثل پلتفرم استخدامی بازارشناسان شروع به ایجاد پایگاه داده ای  از کارجویان مستعد و با کیفیت، برای نیازهای کنونی و آتی خود کرده ‌اند.

6) مدیریت ارتباط با کارجویان(crm): 

 مدیریت ارتباط با کارجویان، روشی برای مدیریت و ارتقای روابط با داوطلبان شغلی کنونی و بالقوه است.

داشتن یک نظام قدرتمند مدیریت ارتباطات با کارجویان، به سرعت تبدیل به یکی از برترین روند های استخدامی شده است. این روش نسبتا جدید، به عنوان راه حلی در مواجهه با یکی از بزرگ‌ترین چالشهای صنعت منابع انسانی یعنی جذب استعدادها، معرفی شده است.

7)استخدام اجتماعی:

استخدام اجتماعی به مفهوم استفاده از کانال‌ها و رسانه‌های اجتماعی به منظور استخدام نیروی کار است. این اصطلاح به روش‌های مختلف استفاده از رسانه های‌اجتماعی (مانند فیس بوک، توییتر، لینکداین و غیره) و وب سایت‌ها (وبلاگ ها، فرومها، تالارهای هم‌اندیشی تخصصی شغلی و وبسایتهای مثل بازارشناسان) با هدف جستجو، جذب و استخدام نیروهای مستعد اشاره دارد.

بر اساس مطالعات اینفینیتی سوشال مدیا پیرامون استفاده از شبکه‌های اجتماعی در استخدام:

• 94% از کارفرمایان از شبکه‌های اجتماعی برای استخدام استفاده کرده و یا برای آن برنامه دارند.

• 49% از کارفرمایان که از شبکه‌های اجتماعی استفاده می‌کنند، به نقش آن در ارتقاء کیفیت متقاضیان شغل اشاره میکنند.

• 70% از کارفرمایان قصد دارند که میزان سرمایه‌گذاری خود در استخدام اجتماعی را افزایش دهند.

گفتنی است که استخدام اجتماعی، فراتر از اشتراک آگهی فرصتهای شغلی در شبکه های اجتماعی بوده و مفهوم مبسوط‌تری دارد. البته می‌توان از شبکه های اجتماعی برای جست وجوی مستمر در میان داوطلبان بالقوه، ایجاد رابطه با آن‌ها و تشویق آن‌ها برای ارسال درخواست برای فرصتهای شغلی استفاده کرد. 

8)ابزار های خود کارسازی استخدام:

 ابزار های اتوماسیون استخدام، به بیان ساده نرم افزارهایی هستند که از فناوری جدید به منظور خودکارسازی فرایند استخدام  بهره می‌برند. خودکارسازی فرایندهای استخدامی مدتی است که متداول شده است. با این حال، سیستم پیگیری کارجویان (ATS) و نرم افزار بازاریابی استخدام، از جمله پیشرفتهای جدید در این حوزه محسوب می‌شوند.

9) GDPR قانون جدید اتحادیه اروپا برای حفاظت از اطلاعات کاربران:

GDPR یا مقررات حفاظت از داده‌های عمومی، پیچیده‌ترین قانونی است که تاکنون اتحادیه اروپا برای حفاظت از اطلاعات شخصی کاربران وضع کرده است. این قوانین وضع شده‌اند تا کنترل بیشتری روی شیوه ذخیره و استفاده از اطلاعات به افراد بدهند و شرکت‌ها را ملزم کنند تا از اطلاعات شخصی که از کاربرانشان در اختیار دارند، با دقت بیشتری محافظت کنند. به نظر میرسد که دامنه اثرگذاری این قوانین به فراتر از اتحادیه اروپا برسد.

GDPR این امکان را فراهم میکند که کنترل بهتری روی اطلاعات شخصی‌مان داشته باشیم. به این ترتیب فرآیندهای استخدامی نیز میباید ضمن هماهنگ‌سازی خود با این رشته قوانین، در روش اجرایی خود تجدیدنظر کنند.  

10) استخدام داده‌محور:

برنامه‌ریزی و تصمیم گیری در این روش استخدامی مبتنی بر داده‌های بدست آمده از طریق فناوریهای حوزه منابع انسانی مانند سیستمهای پیگیری کارجویان وپلتفرم های بازاریابی استخدام است.

بکارگیری شاخص‌های این روش، امکان شناسایی نقاط قوت و و نقاط قابل بهبود استراتژی استخدامی را فراهم می‌کند. بکارگیری داده‌های استخدامی در فرآیند جذب نیرو، موجب ارتقاء بعضی از مهم‌ترین استانداردهای استخدام مانند زمان استخدام، هزینه ‌های آن و کیفیت نیروها می‌شود.

11)ارجاعات کارمندان:

 استراتژی معرفی نیرو از جانب پرسنل فعلی، بطور قطع یکی از کارآمدترین روش های استخدام و پرکردن موقعیت های شغلی است.

مطالعات ما ثابت کرده است که کارمندان ارجاع داده شده، با سرعت بالاتری جذب شده و استخدام آنها هزینه‌های کمتری دربردارد.  

12)کشف منابع استعداد:

کشف منابع استعداد ، یکی از استراتژیهای ضروری در فرآیند جذب به‌شمار می‌رود.

تحقیق لینکداین نشان داده است که فقط حدود36% از متقاضیان بالقوه شغلی، در واقع به دنبال کار هستند. با وجود این، بیش از90%آن ها، علاقه مند که در خصوص فرصت های شغلی جدید  مطلع شوند.

13) استخدام مشارکتی:

 استخدام مشارکتی روشی از استخدام است که طی آن، تیم منابع انسانی به همراه تیم هایی از دیگر دپارتمان‌ها به‌صورت مشترک فرآیند استخدام را پیش می‌برند. استخدام  مشارکتی، به دلیل کاهش ریسک استخدام‌های نامناسب و تضمین تناسب فرهنگی متقاضی کار با کل تیم، به روشی محبوب تبدیل شده است.   

14)مصاحبه های ساختاریافته: 

به مصاحبه هایی که در آنها از متدهای علمی برای ارزیابی برابر همه متقاضیان استفاده شده و همه آنها بر اساس استانداردها و ضوابط از پیش تعیین شده قضاوت می‌شوند، مصاحبه ساختاریافته می گویند. مصاحبه‌های ساختاریافته در حال تبدیل شدن به محبوب ترین نوع مصاحبه ها در میان بسیاری از کارفرمایان هستند. 

چرا؟

مصاحبه های ساختاریافته چند مزیت دارند:

• کارآیی

• هدفمندی

• انصاف

• دفاع پذیری قانونی

به علاوه، برگزاری مصاحبه‌‌ی ساختاریافته باعث می‌شود بتوانید با تعداد زیادی از افراد به‌طور هم‌زمان مصاحبه کنید. همچنین تجزیه و تحلیل مصاحبه‌های ساختاریافته ساده‌تر است. ضمن آنکه به کمک این روش سلایق و علایق شخصی وارد کار نشده و مصاحبه عادلانه تر انجام می شود. بر اساس تحقیقات، 35 درصد از افرادی که در مصاحبه ساختار یافته رد شده بودند رضایت بیشتری به نسبت افرادی که به طور معمولی مصاحبه شده بودند داشتند چرا که در این شیوه مصاحبه، بسیاری از قضاوتها و پیش‌داوریها و سوگیریها از بین رفته و امکان استخدام افراد مستحق بالاتر می‌رود.

15)همسویی استراتژیک:

 فرآیند استخدام وجذب باید با استراتژی کلی کسب و کار همراستا باشد. از آن جایی که شرکت‌ها نمی‌توانند در غیاب نیروی انسانی رشد کنند، فرایندهای جذب و استخدام باید رویکرد استراتژیک‌تری را در پیش بگیرد.

برای نیل به این هدف، لازم است تا اهداف و نیازهای آینده شرکت مشخص شود. و بر برمبنای آن، خلاهای مهارتی کنونی و  آتی تعیین شوند. 

تیم های منابع انسانی باید بر اساس نتایج، فرآیندهای استخدامی خود را در راستای حمایت از رشد کسب‌و‌کار اجرا کنند.

 

حوزه منابع انسانی، پیوسته در حال توسعه و تغییر است. این تغییر، به واسطه وجود نیروی انسانی جهانی‌شده تر و حتی جوان تر، اجتناب ناپذیر است. به همین دلیل است که میباید نیم‌نگاهی داشته باشیم به جدیدترین روند هایی که صنعت استخدام را تحت تاثیر قرار خواهند داد.

اگر قصد دارید که در جریان روندهای جدید استخدام بوده و استراتژی استخدامی‌تان را متناسب با الگوهای نوظهور پیش ببرید، ما در بازارشناسان می‌توانیم در این زمینه یاری‌تان کنیم.

تهیه شده در تحریریه بازارشناسان مگ (مرتضی امیرعباسی- سارا تاج الدین)

 

پرویز درگی

  • حسین هرمس
  • ۰
  • ۰

نکته‌ای که در این درس به آن می‌پردازیم، کوتاه و مختصر است و می‌شد آن را در درس راه های کاهش استرس گنجاند. اما به علت اهمیت موضوع، تصمیم گرفتیم آن را در قالب یک درس مستقل منتشر کنیم.

آیا عادت دارید که هنگام استرس آب بنوشید؟ شاید ساده به نظر برسد، اما همین کار ساده ممکن است به کاهش سطح استرس شما کمک کند.

می‌دانید که بخش بزرگی از بدن ما از آب ساخته شده است. حدود ۷۸٪ وزن کودکی که تازه به دنیا آمده را آب تشکیل می‌دهد. اگر چه به تدریج و با افزایش سن، سهم آب در بدن انسان کاهش می‌یابد،‌ اما هم‌چنان حدود ۵۵٪ تا ۶۵٪ وزن یک انسان را آب به خود اختصاص می‌دهد. فقط کافی است به خاطر بسپاریم که تقریباً معادل ۳۱٪ وزن استخوان‌ها – به عنوان یکی از خشک‌ترین اعضای بدن – از آب تشکیل شده است (+).

با کارکردهای آب در بدن، از بزاق گرفته تا روانکاری مفاصل و از کمک به تنفس گرفته تا کنترل دمای بدن، کمابیش آشنا هستیم. اما آن‌چه موضوع بحث ماست، نقش آب در کاهش استرس است.

می‌دانیم که بدن ما به صورت دائمی آب از دست می‌دهد و ما با نوشیدن آب یا خوردن مواد غذایی – که آب بخشی از آن‌ها را تشکیل می‌دهد – این کاهش آب را جبران می‌کنیم.

در شرایط متعارف، یک فرد بالغ این تعادل را با نوشیدن حدود ۲/۲ لیتر (زنان) تا ۳ (مردان) لیتر آب در روز حفظ می‌کند و حاصل این می‌شود که حجم آب بدن در یک سطح ثابت باقی می‌ماند و چندان تغییر نمی‌کند.

در حالت عادی، ما هر زمان احساس تشنگی کنیم آب می‌نوشیم. اما بسیار پیش می‌آید که ما از نوشیدن آب به اندازه‌ی کافی غافل می‌شویم و آبی را که بدن از دست داده، به اندازه‌ی کافی جبران نمی‌کنیم.

رایج است که کاهش حجم آب بدن را بر اساس درصدی از وزن اندازه می‌گیرند و اعلام می‌کنند. مثلاً وقتی در یک مقاله می‌گویند دهیدراته شدن ۵٪ بسیار خطرناک است، منظورشان این است که اگر معادل ۵٪ وزن بدن آب از دست بدهیم، با تبعات جدی روبرو خواهیم شد.

اما اگر بیماری خاصی وجود نداشته باشد، اتفاقی که در زندگی روزمره می‌افتد بسیار کمتر از این مقدار است و بدن ما در فرایند دهیدراته شدن ممکن است ۱٪ و گاه تا ۲٪ آب از دست بدهد. چیزی که به آن Mild Dehydration (دهیدراته شدن ملایم) گفته می‌شود.

اما نکته در این‌جاست که همین میزان از دست دادن آب می‌تواند روی عملکرد ذهن و ترشح هورمون‌ها تأثیر جدی بگذارد (+/+/+/+).

یکی از تأثیرهای مستقیم این است که با دهیدراته شدن، سطح هورمون کورتیزول (که آن را به اسم هورمون استرس می‌شناسیم) افزایش پیدا می‌کند. اما هم‌زمان با دهیدراته شدن اتفاق‌های دیگری هم می‌افتد و مکانیزم‌های دیگری هم فعال می‌شوند.

کاهش بازه‌ی توجه (Attention Span) یکی از این تبعات نامطلوب است. احساس خستگی (Fatigue) و تنش اضطراب و کاهش قدرت تحلیل و پردازش ذهن (Cognitive Performance) از جمله تبعات نامطلوب دیگری است که با کاهش آب بدن همراه می‌شود.

اکنون کافی است تعریف استرس را در ذهن خود مرور کنید. ما در تعریف استرس می‌گوییم «هر زمان منابع مورد نیاز بدن از منابع در دسترس بیشتر شود، انسان‌ها استرس را تجربه می‌کنند.»

یکی از مهم‌ترین این منابع، ظرفیت پردازش ذهن است.

بنابراین وقتی می‌بینید از نقش نوشیدن آب در کاهش استرس صحبت می‌کنند با خودتان نگویید که آب، نه چک‌های من را پاس می‌کند و نه خطر را دفع می‌کند و نه مشکلات مدرسه‌ی فرزندم را حل خواهد کرد.

نوشیدن آب، فشارهای موجود را کاهش نمی‌دهد اما با کمک به بازیابی ظرفیت پردازش ذهن، منابع در دسترس شما را افزایش می‌دهد و کمک می‌کند استرس کمتری را تجربه کنید.

به عنوان نکته‌ی پایانی، به خاطر بسپارید که نمی‌توانید همه‌ی آب مورد نیاز روزانه‌ی خود را عصر و شب قبل از خواب بنوشید. از نخستین لحظه‌های روز نوشیدن آب را شروع کنید و بکوشید زمانی که روز به نیمه می‌رسد، نصف سهمیه‌ی آب آن روز را نوشیده باشید.

ضمناً هرگز دو نشانه‌ی کلیدی نیاز به آب را فراموش نکنید: احساس تشنگی و تیره شدن رنگ ادرار (در انسان سالم،‌ ادرار باید مانند آب شفاف باشد).

همواره به خودتان یادآوری کنید که انسان، یک ظرف بزرگ آب است که کمی مواد معدنی و سایر المان‌های شیمیایی هم به آن افزوده شده است.

 

محمدرضا شعبانعلی

  • حسین هرمس
  • ۰
  • ۰

اشاره: «با هم بنویسیم» عنوان سلسله تمرین‌هایی است که در آن با هم «آنافورا» می‌نویسیم. لطفاً پیش از نوشتن تمرین حتماً تعریف آنافورا را بخوانید.

و اما تمرین جدید:

اگر موبایل بودم…

اگر موبایل بودم، دوست نداشتم دم به دقیقه چشمت به من باشد.

اگر موبایل بودم شب­‌ها -زودتر از تو- خاموش می‌­شدم.

اگر موبایل بودم، دوست داشتم گاهی اوقات توی خانه بمانم و تو تنها بیرون بروی.

اگر موبایل بودم، وسط گفت‌وگوی تو با دیگران نمی­‌پریدم.

اگر موبایل بودم، بیشتر اوقات بی­‌صدا می­‌ماندم، حتی بدون لرزش.

اگر موبایل بودم، نمی­‌گذاشتم هر وقت حوصله‌­ات سر رفت یا از چیزی عصبانی شدی، سراغ من بیایی.

اگر موبایل بودم، بین کتاب‌­هایت قایم می­‌شدم تا به بهانۀ پیدا کردن من حال کتاب‌هایت را بپرسی.

اگر موبایل بودم، تمام برنامه­‌های اضافه را از روی خودم پاک می­‌کردم.

اگر موبایل بودم، وقتی به تمرکز نیاز داشتی، بیرون اتاق می­‌ماندم و مزاحمت نمی‌­شدم.

اگر موبایل بودم، به حریم خصوصی دیگران احترام می­‌گذاشتم به هر جایی سرک نمی‌کشیدم.

اگر موبایل بودم، از تو خواهش می­‌کردم مرا با خودت توی دستشویی نبری.

اگر موبایل بودم، نمی‌­گذاشتم وقتی با کسی چت می‌­کنی، مدام حواسش پرت شو و پیام‌­­های دیگر را هم بخوانی.

اگر موبایل بودم، تمام پیج‌ها و کانال­‌های جفنگی را که دنبال می‌کنی پاک می‌کردم.

اگر موبایل بودم، مجبورت می‌­کردم به‌جای مصرف­‌کننده‌بودن، خودت هم عکس‌­ها و نوشته­‌های مفید و خوب خلق کنی.

اگر موبایل بودم، هنگ می­‌کردم تا دست از سرم برداری.

 

شاهین کلانتری

  • حسین هرمس
  • ۰
  • ۰

من معتقدم دنیا به شفافیت پاسخ می‌دهد.
بسیاری از افراد خودشان نمی‌دانند چه می‌خواهند و هیچ شفافیتی  حتی در خواسته‌هایشان نیز ندارند. مثلاً  خیلی‌ها می‌گویند دلم می‌خواهد پولدار شوم.آیا کلمه پولدار شفاف است؟خیر.ممکن است پولدار شدن برای کسی که ماشین پرایدش برای او برابر با گردش مالی دوساله وی است بسیار متفاوت با کسی باشد که درآمد روزانه‌اش چند ده میلیون تومان است.
شفافیت در کلمات و شفافیت در هدف‌گذاری بسیار مهم است.در این مثال می‌توان گفت: “من می‌خواهم مثلاً تا یک سال آینده درآمد فعلی‌ام از دو میلیون تومان به سه برابر یعنی شش میلیون تومان افزایش یابد.” این‌یک جمله بسیار واضح و شفاف و دارای زمان‌بندی است که به مغز ما جهت و فرمان می‌دهد.اما کلمه پولداری برای مغز گنگ و نامفهوم است.

مثالی دیگر این است که بسیاری می‌گویند ” من می‌خواهم موفق شوم” خب تعریف موفقیت چیست؟ موفقیت یعنی پولداری؟ یعنی سلامتی؟  یعنی تحصیلات؟ یعنی خانواده خوب؟ یعنی دقیقاً چه چیزی؟

موفقیت برای هرکسی در هر سنی  و در هر جایگاهی بسیار متفاوت است و بنابراین اینجا نیز باید موفقیت را واضح تعریف نمود.ممکن است موفقیت برای من پرفروش شدن کتابم و برای دیگری قبولی در دکترا باشد و برای آن‌یکی فروش بیشتر اجناسش و برای دیگری ازدواج خوب و …

پس عباراتی مثل پولداری،موفقیت،پیشرفت و … کلماتی گنگ و کلی است و باید برای هرکسی با معیارهای خودش تعریف شود و روی کاغذ آورده شود.

بنابراین شفافیت به من کمک کرده تا اولاً بدانم چه می‌خواهم و ثانیاً چقدر و در چه زمانی می‌خواهم.

شفافیت به من کمک کرده تا خودم باشم و خودم را زندگی کنم.

بسیاری از مردم پشت نقاب زندگی می‌کنند.آن‌ها دارای چند شخصیت هستند.یک شخصیت در خانه.یک شخصیت در فامیل.یک شخصیت در محیط کار و یک شخصیت در بین دوستان! و چقدر سخت است این‌گونه زندگی کردن.چون انرژی خیلی زیادی از شما می‌گیرد و شما مدام بخش‌هایی از شخصیتتان را مخفی می‌کنید و بخش‌هایی را آشکار.

شفافیت به من کمک کرده از بیان خواسته‌های درونی‌ام خجالت نکشم و سعی کنم راحت حرف دلم را بزنم. این‌گونه تکلیف خودم با خودم و دیگران با من خیلی سریع مشخص می‌شود. صراحت بیان نیز کمک کرده تا حرفی در دلم نماند و انرژی بسیار کمی مصرف کنم زیرا چیزی برای مخفی کردن ندارم

حسن شیرمحمدی

  • حسین هرمس
  • ۰
  • ۰

اگر مدیر فروش هستید و به رشد و شکوفائی نیروهای فروش خود علاقه مند هستید و دوست دارید که سودآوری شرکت خود را افزایش بدهید، هر چند وقت یک بار باید سؤالاتی از خود بپرسید تا عملکرد مؤثر خودتان را مورد بررسی قرار بدهید.

سؤالات مدنظر ساده هستند اما تلاش برای پاسخ صحیح  به آنها می تواند موجب تمایز عملکرد شما شود و شما را به دستاوردهای بزرگی برساند.

پاسخ این پرسش ها نشان می دهد که شما تا چه حد امکان موفقیت دارید و تیم فروش شما در شرایط رقابتی بازار تا چه میزان می تواند پیروز باشد.

  • آیا فرآیند خرید از شما ساده است؟

بعضی از شرکتها فرآیند فروش پیچیده ای دارند و موجب سردرگمی مشتری می شوند و یا آنقدر درگیر کاغذ بازی هستند که مشتری در هر خرید باید وقت زیادی را صرف انجام تشریفات اداری کند.

فرآیند فروش خود را بررسی کنید و فلسفه وجود هر مرحله را زیر سوال ببرید؟ مثلا چرا مشتری باید برای واریز پول به بانک برود و یا چرا این تعداد از افراد باید برگه خروج کالا از انبار را امضا کنند. اگر طولانی بودن مراحل فروش به خاطر سیستمهای کنترلی داخل شرکت است آیا این کنترل به نحو دیگری امکان پذیر نیست.

  • آیا روش های فروش خود را بررسی می کنید؟

اگر شما یا اعضای تیم شما در روشهای فروش قدیمی گیر کرده اید احتمال دارد که از رقبا عقب بیافتید.

یادگیری مطالب تازه در مورد فروش می تواند به شما کمک کند که روشهای فروش خود را به روز کنید بنابراین همواره در حال یادگیری باشید و بر اساس یادگیریها سعی کنید روشهای فروش خود را مورد ارزیابی قرار دهید و تغییراتی در آن بوجود بیاورید.

فروشندگانی در بلند مدت برنده خواهند بود که به ارتقای عملکرد خود متعهد باشند، کسانی که هیچگاه عملکرد خود را کامل نمی دانند و تلاش می کنند که هر روز مؤثرتر از پیش عمل کنند.

  • آیا از فناوریهای روز استفاده می کنید؟

فناوریهای روز می تواند یکی از باوران قدرتمند شما در امر فروش باشد.

نرم افزارهای مدیریت ارتباط با مشتریان یکی از این فناوریها است که می تواند به شما و تیم فروش کمک کند که ارتباط مؤثرتری را با مشتریان ساماندهی کنید. این نرم افزارها می تواند به شما کمک می کند که فرایند فروش خود را کامل کنید  و در صورت لزوم بر کار اعضای تیم خود نظارت کنید و همچنین مشتریان فعلی و قبلی خود را از نظر سوابق خرید بررسی کنید و ارتباط خود را با آنها مدیریت نمائید.

در صورت لزوم فناوریها دیگر مانند شبکه های اجتماعی نیز می تواند به شما کمک کند که به بازارهای هدف خود دست پیدا کنید.

همین ماه اخیر یک شرکت با کمک یکی از هنرپیشگان که در یکی از شبکه های اجتماعی حضور فعال و تعقیب کنندگان زیادی داشت موفق شد که بدون هیچگونه تبلیغات از رسانه های انبوه چندین نمایندگی در سراسر ایران جذب کند.

  • آیا اعضای تیم فروش را به چالش می کشید؟

اهداف عملکرد برای فروشندگان خود مشخص کنید  لازم نیست که بگویم هدف باید قابل دستیابی باشد و توانائی های فروشندگان شما را ارتقاء بدهد نه اینکه انگیزه را در آنها بکشد (برای مطالعه ویژگیهای هدف خوب اینجا را مطالعه کنید).

پس از تعیین اهداف عملکرد باید سیستمی برای ارزیابی آن تعریف کنید. این سیستم باید شفاف، دقیق، با ثبات و عادلانه باشد.

  • آیا سیستم پاداش مناسب در قسمت شما وجود دارد؟

پس از ارزیابی پیشرفت عملکرد باید براساس میزان دستیابی به اهداف پاداش تعیین کنید و در صورت شکست عکس العمل نشان دهید.

لازم نیست پاداش شما حتما مالی باشد (گرچه با توجه به تورم فزاینده در کشور پاداشهای مالی می تواند بهترباشد).

برای انتخاب پاداش مناسب  باید حوزه علایق همکاران خود را بشناسید تا متوجه شوید که چه چیزی می تواند به ادامه انگیزه هر یک از آنها کمک کند.

به یاد داشته باشید اعمال هر گونه تبعیض بین فروشندگان و یا دادن پاداش بر اساس معیارهایی به جز عملکردی که وظیفه سازمانی افراد است موجب از بین رفتن انگیزه دیگر افراد می شود. متاسفانه من مدیرانی را سراغ دارم که بر حسب چاپلوسی و خبرچینی به پرسنل خود پاداش می دهند.

  • آیا فرهنگ واحد شما پشتیبان اعتماد و عملکرد خوب است؟

مجموعه باورها، ارزشها و رفتارهای شما می تواند شکل دهنده فرهنگ قسمت تحت امر شما باشد و این فرهنگ می تواند نقشی مثبت یا منفی در موفقیت فروش شما داشته باشد.

اگر شما صادق و روراست باشید و از صمیم قلب خواهان کمک به مشتریان خود باشید و با دید برنده_ برنده با مشتریان معامله کنید به احتمال زیاد تیم فروش هم از شما خواهند آموخت که اینگونه باشند و این نگرش و رفتار از دید مشتریان نیز دور نمی ماند و آنها را به خرید از شما تشویق می کند.

همچنین اگر شما به عنوان مدیر فروش نگرشی مثبت داشته باشید و خوش بین باشید به احتمال زیاد همکاران شما نیز این چنین خواهند بود.

به یاد داشته باشید برای فروش خوب فروشندگان باید اعتماد به نفس  داشته باشند و باور کنند که می توانند موفق شوند.

 

محمدرضا حق پرست

  • حسین هرمس