روانشناسی و مدیریت

  • ۰
  • ۰

"خیلی خسته‌ام رییس!"
این جمله ای بود که “جان کافی” در فیلم زیبای “مسیر سبز” خطاب به “پل اجکام” گفت. درست در لحظات آخر زندگی‌ اش و اندکی قبل از اعدام با صندلی الکتریکی. همون جایی که “تام هنکس” به “مایکل کلارک” گفت بیا تا فراری ات بدهم. بعضی از کنکوری ها حتی اگه مدام نگن “خیلی خسته ام رییس!” این جمله رو در ذهن خودشون می پرورونند که خیلی خسته هستیم و نیاز به استراحت داریم. اما چرا ما خسته می شیم؟ چرا نیاز به استراحت داریم؟ اصلا خستگی چیست و چرا ایجاد میشه؟ استراحت چیست و استراحت برای کنکوری ها باید چطور باشه؟ این ها موضوعاتی است که در این مقاله بهشون پاسخ می دیم.

خسته نباشید!

بگذارید از این جا شروع کنیم که خستگی چیست و چرا ما اصلا خسته می شویم؟ خستگی چنان که در منابع علم پزشکی تعریف میشه نوعی احساس نداشتن نیرو است. پس با تکیه به این تعریف می توان گفت که خستگی دو شکل داره. خستگی جسمی و خستگی روحی ! پس یک بار دیگه خستگی رو تعریف کنیم. خستگی جسمی یعنی نداشتن نیروی جسمی و فیزیکی کافی و خستگی روحی یعنی نداشتن نیرو و قوای کافی روحی و فکری. حالا چرا خسته می شیم؟

دلیل خستگی جسمی که روشنه. وقتی کوه بکنیم یا یخ حوض رو بشکنیم یا رخت ها رو تا سر چشمه ببریم تا بشوریم، خسته می شیم. اخم هاتون رو توی هم نکنید. خودم می دونم. همین رفت و آمد به مدرسه و نشستن سر کلاس و ورزش و... هم شما کنکوری ها رو خسته می کنه. (شاید باورتون نشه، ولی من هم روزی کنکوری بوده ام) اما دلیل خستگی روحی یا فکری رو می دونید؟ شاید بدونید، ولی بد نیست یک بار مرورش کنیم. وقتی ما زیاد از مغز کار بکشیم، وقتی زیاد فکر کنیم یا مثلا دغدغه های زیادی رو توی ذهن انبار کنیم، فکرمون خسته میشه. فکر و جسم به هم دیگر وصل هستند. پس خستگی روحی منجر به خستگی جسمی میشه و بالعکس. یعنی اگه ما دارای مسائل فکری متنوع و گسترده ای باشیم، حتما زودتر احساس بی حالی و خستگی می کنیم و اگه خسته و بی حال باشیم، حتما نمی تونیم خوب فکر کنیم و فعالیت های ذهنی مثل درس خواندن رو داشته باشیم.

استراحت و خستگی شما تعادل داره؟

انسان با محدودیت ها به دنیا میاد و دائما باید در تلاش برای ایجاد تعادل هایی باشه که بهم می خورند. ما گرسنه می شویم و غذا می خوریم. سیری یک تعادل هست که اگه بهم بخوره، ما در پی ایجاد اون می رویم. یا وقتی به دنبال پول می رویم که بی پول شده باشیم یا وقتی تشنه می شویم، آب می خوریم. پس بنای حیات انسان حفظ و تلاش در برقراری تعادل هاست. سرحال بودن یا به عبارت دیگه داشتن مقدار نیروی کافی جهت گذران امور زندگی نیز یک تعادل است که به محض بهم خوردن اون، نیاز به برقراری این تعادل داریم. راهکار حفظ این تعادل چیه؟ درست حدس زدید: استراحت ! (چی شد؟ چرا دراز کشیدید؟ تا صحبت استراحت شد به خودتون استراحت دادید؟ نه، صبر کنید! درباره همین هم حرف دارم.)

استراحت اما یک تعریف مشخصی داره: استراحت عبارت است از هر اقدامی که باعث تجدید قوای از دست رفته بشه! به این تعریف خوب دقت کنید و چند بار اون رو بخونید. به عبارت قوای از دست رفته خیلی دقت کنید. بگذارید کمی خودم رو بزنم به اون راه؛ شما تا به حال کسی رو دیده اید که به منظور استراحت برای رفع خستگیِ ناشی از کار روزانه به پارک بره و دو ساعت بدوئه؟ (اگه احیانا چنین شخصی رو دیدید به نزدیک ترین مشاور روان درمانگر معرفی اش کنید) خب طبیعی است که آدم ها برای رفع خستگی شون نیاز به یک استراحت واقعی دارند. استراحتی مفید و مناسبه که منجر به رفع خستگی و در نهایت بازیافتن قوای از دست رفته بشه. یادتون هست که قبل تر گفتیم که روح و جسم به هم متصل هستند؟ یعنی همون طور که خستگی روح و خستگی جسم به هم مربوطند، پس استراحت روح و جسم هم به یکدیگر مربوطند. (شاید دیر باشه ولی لازمه بگم که در این مطلب هر جا از کلمه روح استفاده شده، منظورمون اون بخش از انسان هست که قابل لمس نیست. مثل فکر و ذهن. منظورمون ابدا تعاریف عرفانی و فلسفی یا ارواح و اشباح نبوده!) پس طبیعی است که اگه استراحتی یک بخش رو در بر بگیره و رفع خستگی آن بخش رو بر عهده داشته باشه، اما در عین حال موجب خستگی بیشتر بخش دیگر بشه، استراحت روزانه مناسبی نخواهد بود. هر چند این نوع استراحت ها نیز گاهی نیاز است. تفریحانی مثل ورزش کردن، پیاده روی، کوه نوردی و...

استراحت های اشتباه

استفاده از گوشی همراه: خیلی از دانش آموزان و کنکوری ها در زمان استراحت بین مطالعه ، خودشون رو با گوشی موبایل سرگرم می کنند و این باعث میشه ذهن اون ها بیشتر خسته بشه. مدت طولانی به صفحه گوشی خیره می شوند و بعد نه تنها ذهن ، بلکه جسمشون هم خسته میشه. چشم درد و گردن درد هم می گیرند و این خستگی شون رو دو چندان می کنه.

فیلم دیدن: خب قطعا کمترین زمان یک فیلم کوتاه 15 دقیقه است. اگه به فرض شما بخواهید این روش رو برای استراحت در زمان کنکور انتخاب کنید، چه اتفاقی می افته؟ کل زمان استراحت بین مطالعه شما 15 دقیقه است. ذهن شما بعد از دیدن فیلم تا مدت زمان طولانی درگیر شخصیت های داستان و اتفاقات فیلم خواهد بود. پس به جای 15 دقیقه استراحت باید یک ساعت استراحت کنید تا ذهن شما جمع و جور بشه و دوباره تمرکز پیدا کنید. پس هیچ وقت در زمان استراحت بین مطالعه به سراغ فیم دیدن نرید.

صحبت کردن با اطرافیان: خیلی از دانش آموزان در زمان استراحت بین مطالعه شروع به گفت و گو با خانواده خود می کنند. اگه این گفت و گو فقط یک گپ ساده باشه مشکلی ایجاد نمی کنه. زیرا ذهن شما رو درگیر مسئله ای نمی کنه. اما اگه در مورد موضاعات مهمی باشه که نیاز به بحث زیای دارند و در مدت 15 دقیقه تمام نشه، زمان مطالعه بعدی شما رو می گیره. از همه مهم تر، اگه این موضوع باعث بشه ذهن شما درگیر مسئله تازه ای بشه، در زمان مطالعه تمرکز شما رو پایین میاره. چرا که هر بار که شروع به مطالعه می کنید، مسئله تازه ای از اون موضوع به ذهن شما می رسه که می خواهید از اتاق بیرون برید و موضوع بحث رو ادامه بدید. بنابراین از بحث های مهم در زمان درس خواندن جدا خودداری کنید.

عادات استراحت مفید برای دانش آموزان

به این نکته مهم توجه کنید که استراحت دادن به ذهن یکی از کارهای مهم در روند مطالعه و خصوصا مطالعه برای کنکور است. برای اینکه تمرکز و دقت کافی داشته باشید، ذهن شما باید بعد از هر 70 یا 90 دقیقه مطالعه استراحت کنه. در غیر این صورت بازدهی شما پایین میاد.

خواب: مهم ترین رکن یک استراحت مفید ، خواب مناسبه. ما وقتی می خوابیم قوای جسمی از دست رفته مون رو باز می یابیم و برخلاف تصور، قوای ذهنی و فکری مون رو هم احیا می کنیم. با اینکه زمانی که ما خواب هستیم مغز کماکان با قدرت فعال است، اما در زمان خواب مسائل مختلف در مغز دسته بندی و مرتب میشه. محققان حوزه خواب می گویند خواب ایده آل باید دارای حداقل نُه دوره ۴۵ دقیقه ای، یعنی حدودا ۷ ساعت باشه. نکته دیگری که بر اون تاکید میشه بیداری بیولوژیک بدن است. به عبارت دیگه افراد برای به خواب رفتن باید ساعت کوک کنند، نه برای بیدار شدن. ما باید به بدن اجازه بدهیم تا سر ساعتی که خودش صلاح می دونه بیدار شویم. منظم کردن ساعت بیداری در اصل باید بر اساس منظم کردن ساعت خواب باشه. راستی هیچ وقت بعد از بیداری اولیه صبحگاهی دوباره نخوابید. این کار مقدمه تنبلی است.

تغذیه: غذا خوردن شاید به نظر استراحت نباشه، اما شما رو دعوت می کنم یک بار دیگه تعریف استراحت رو بخونید. پس می توونید با خوردن یک غذای سبک و سالم مثل سبزیجات، میوه های تازه، مغزها و.. انرژی از دست رفته هنگام درس خواندن رو جبران کنید. اما باید توجه داشته باشید که خوردن بعضی از غذاها شما رو خسته تر می کنه. مثل فست فودها که چربی بسیار بالایی دارند. شما می تونید بعد از یک ساعت و نیم مطالعه با انتخاب یک تغذیه مناسب احساس خستگی و کسالت رو از خودتون دور کنید. برای آگاهی بیشتر از اصول تغذیه صحیح در دوران کنکور ، پیشنهاد می کنیم مقاله تغذیه سالم برای دانش آموزان رو بخونید.

گوش دادن به یک موسیقی آرام: یک موسیقی آروم می تونه به شما کمک کنه تا انرژی بگیرید. در انتخاب موسیقی که می خواهید در زمان استراحت گوش بدید، دقت کنید. توجه داشته باشید درحین مطالعه هیچ گاه به موسیقی گوش ندهید. زیرا باعث از بین رفتن تمرکز شما میشه.

تحرک: بعد از یک زمان مطالعه حتما از روی صندلی بلند شوید و قدم بزنید.

 

علی میرصادقی

  • حسین هرمس
  • ۰
  • ۰

 شنیدن این مدل حرفا معمولاً برای ما خیلی جالبه:

«آدم اگه یه کتاب رو خوب بخونه و بفهمه، خیلی بهتر از اینه که صدتا کتاب رو سطحی بخونه و هیچ کاری نکنه.»

اما بیاید یه آدمی رو تصور کنیم که فقط و فقط یه کتاب رو هزار بار خونده.

حتی تصورش هم چندش‌آوره.

چون اون آدم عملاً هیچ انتخابی انجام نداده. فقط چسبیده به یه کتاب و تمام. البته این هم یه نوع انتخابه. اما انتخاب هوشمندانه‌ای نیست!

انتخاب وقتی ارزش داره که از بین کلی گزینۀ مختلف -که خیلی از اونا ظاهراً هم‌سطح هستن- بتونیم گزینه یا گزینه‌های بهتر رو انتخاب کنیم.

اگه نویسندۀ بزرگ فرانسوی، گوستاو فلوبر میگه که ای کاش آدم توی عمرش فقط پنج یا شش کتاب رو خیلی خوب میخوند، داره گستردگی و عمق مطالعۀ خودش رو نشون میده.

یا وقتی ویلیام وبستر میگه کاش آدم فقط توی ده تا کتاب به سطح استادی می‌رسید، حرفش اینه که چه بهتر از از گستردگی سطح بتونیم به عمق هم برسیم.

حرف اصلی اینه که ما زمانی می‌تونیم به انتخاب خودمون ببالیم، که بگیم بله من این گزینۀ خاص رو از بین صدها و بلکه هزاران کتاب بیرون کشیدم.

تو خیلی از بخش‌های زندگی هم این صادقه. حتی تو پیدا کردن دوست. تو اولین دوستی که پیدا کردی رو نمی‌تونی بهترین دوست دنیا بدونی. هر چند شاید هم بهترین دوست دنیا باشه. اما این موضوع وقتی ثابت میشه که دوست‌های دیگه‌ای هم داشته باشی.

یه کتاب‌خون آماتور و کم‌مطالعه معمولاً عاشق هر کتابی میشه که می‌خونه و فکر می‌کنه اون کتاب بهترین کتاب دنیاست. کم نیستن آدمایی که فکر می‌کنن ترجمه‌های ذبیح‌الله منصوری شاهکارن. اما هر کسی که یه ذره بیشتر کتاب خونده باشه می‌دونه که منصوری یه مترجم درجه سه و نامطمئن حساب میشه. چرا که هر طور دلش خواسته از کتابا کم کرده و خروار خروار هم از تخیلات خودش به کتاب دیگران اضافه کرده.

بنابراین عیبی نداره اگه فکر می‌کنی «قورباغه‌ات را قورت بده» کتاب خوبیه -که من حالا فکر می‌کنم کتاب خوب و مفیدیه- اما این نظر باید بعد از خوندن یک عالمه کتاب دیگه در زمینۀ مدیریت زمان و بهره‌وری در تو شکل بگیره.

انتخاب نباید از سر ناچاری یا کمبود گزینه‌ها باشه.

«فقط وقتی می‌توانی خودت را به گزینه‌های اندک محدود کنی که گزینه‌ای بسیاری را آزموده باشی.»

البته که دیگه ما ناچار نیستیم بچسبیم به یه سری کتاب خاص.

یه زمانی کمبود اطلاعات وجود داشت. آدما به راحتی به هر کتابی دسترسی نداشتن.

اما حالا دربارۀ هر موضوعی صدها و هزاران کتاب هست که به راحتی می‌تونه در دسترس ما قرار بگیره.

اینجا می‌رسیم به موضوع مهمی که می‌تونه رشد یا شکست ما تو زندگی رو تعیین کنه.

آدمیزادِ امروز، یگانه مهارت ارزشمندش می‌تونه در این باشه که تا چه حد می‌تونه خودش رو از انتخاب‌ها مکرر و متعدد نجات بده، و توان ذهنی و جسمیش رو صرف تعداد معدودی از گزینه‌ها کنه.

خب، اول از همه کار ما اینه که بتونیم گزینه‌های مختلف رو بررسی کنیم.

یعنی مثلاً تا وقتی حداقل صد تا کتاب یه حوزه رو مرور نکردیم سریع خودمون رو به چند تا گزینه محدود نکنیم.

این از اهمیت تنوع و بررسی گزینه‌های گوناگون.

اما از این سخت‌تر یه کار دیگه‌ست.

یه جایی باید ترمز رو کشید.

میشه گفت فقط یک در هزاران آدمی پیدا بشه که چنین قدرتی داشته باشه.

اونم کسیه که بتونه کنار انتخاباش بمونه.

بله، درسته که ما تو دوران وفور اطلاعات و منابع هستیم.

اما همین دوره اون خوی حریص و تنوع‌طلب ما رو خیلی خیلی بیشتر از هر دورۀ تاریخی تحریک کرده.

شما ممکنه امروز از یه کتاب خوشتون بیاد، حس کنید باید اون کتاب رو ده بار دیگه بخونید و به واو به واوش عمل کنید. اما فرداش که داره از جلوی کتابفروشی رد میشید، یه وسوسه بشید و یه خروار دیگه کتاب جدید بخرید.

بعد چی میشه؟

نو که اومد به بازار. کهنه میشه دل‌آزار.

از اون بدتر این فقط کتابا نیستن که حواس ما رو پرت می‌کنن.

اینترنت و شبکه‌های اجتماعی ما رو صبح تا شب بمباران می‌کنن.

و با این حجم از خرده اطلاعاتی که وارد ذهن می‌کنن، ذهن ما دیگه اصلاً طاقت و توان خوندن یک کتاب رو از دست میده. چه برسه به اینکه بخواد اون کتاب رو به صورت مکرر بخونه.

یادمه یه زمانی انقدر کلافه بودم از نخوندن بعضی کتابایی که باید می‌خوندم، این جمله رو نوشته بودم و چسبونده بودم جلوی چشمم:

«لعنت بر پدر و مادر کسی که این کتاب‌ها را نخواند.»

خب، معلومه که این روش‌ها کارساز نیست.

تنها راه چاره اینه که محیطمون رو جوری طراحی کنیم که حداقلِ حواسپرتی رو برای ما ایجاد بکنه.

مثلاً حضور نداشتن تو شبکه‌های اجتماعی تا حد زیادی می‌تونه ما رو نجات بده.

اونم نه اینکه بگید من کم میرم تو اینستاگرام و…

نه، حتی پاک کردن این‌ برنامه‌ها از روی موبایل هم جواب نمیده.

به طور کلی باید گوشی هوشمند رو بذارید کنار.

ممکنه بگید، تو که اینو میگی خودت چرا گوشی هوشمندت رو کنار نذاشتی.

باید به یه نکته مهم توجه کرد:

تمام فعالیت‌ها و کسب‌وکار من-کاملاً ریشه‌ای- گره خورده با اینترنت. درآمد اصلی من از همین طریقه.

ممکنه شما بگید، من هم چنین قصدی دارم.

من بهتون میگم، قصد رو بی‌خیال. هر وقت جدی وارد کار شدید، اونوقت می‌تونید کارتون رو توجیه کنید.

ممکنه بگید، خب، من با موبایل هوشمندم تاکسی می‌گیریم و غذا سفارش میدم، و عکاسی می‌کنم.

بله، صدالبته. (البته که رفع این نیازها چاره‌های دیگه‌ای هم داره؛ از جمله اینکه اطرافیان شما موبایل هوشمند دارن) اما خب، از این مهم‌تر:

یه انتخاب ارزشمند یعنی همین دیگه. یعنی انتخابی که سخته.

این هزینه‌ای هست که شما برای موفقیت در بلندمدت میدید.

اما خب، درسته، می‌شنوم چی می‌گید، می‌گید میشه بی‌خیال این کنار گذاشتن گوشی هوشمند بشی. دیگه چه راهکاری داری.

یادمه یکی دو سال پیش، تو یه همایشی یه کارآفرین جوون حرف جالبی می‌زد، اون می‌گفت هر وقت کتابی رو می‌خونه، به محض اینکه به اولین ایده‌ای رسید که قابلیت اجرایی داشت، همون لحظه کتاب رو می‌بنده، و میره تا کارایی که کتاب بهش الهام‌کرده رو انجام بده.

بازم برگردم به محیط. شما باید محیطتتون رو جوری تغییر بدید که از این تصمیم شما حمایت کنه.

مثلاً اگه می‌خواید یک ماه تمام وقت بذارید برای کتاب. سعی کنید، تعهد بیرونی بدید، به دوستتان بگید، و امکانی بدید تا اونا نتیجه رو کنترل کنن.

یا سعی کنید، دوروبرتون رو خلوت کنید. مثلاً تو اتاق کارتون روی میزتون فقط همون کتاب رو داشته باشید.

یا از اون کتاب چند نسخه بخرید، یکی کنار تختتون داشته باشید، یکی روی میز کارتون، یکی تو ماشین، یکی تو کیف.

اینجوری چون بیشتر هزینه کردید، و چون این همه جا به چشم شما می‌خوره، احتمال اینکه خوندن و عمل کردن بهش برای شما جدی‌تر بشه خیلی بیشتره.

ممکن این روش‌های برای شما جواب نده. دلیل اصلیش اینه که شما اصلاً این روش‌ها رو حداقل در دورۀ یک یا دوماهه دنبال نمی‌کنید.

این حرف پیتر ووگد رو برای آخر این بحث داشته باشید:

برنده‌های واقعی همیشه سعی می‌کنند در یک چیز آن‌قدر تمرکز کنند تا آن را در برنامۀ روزانه‌شان جای دهند و بعد نتیجۀ مثبتش را تجربه می‌کنند.

شاهین کلانتری

 

  • حسین هرمس
  • ۰
  • ۰

ابوعلی سینا یک جمله طلایی دارد او می‌گوید: کسی که برای یک اشتباه خود هزار دلیل بیاورد؛ درمجموع هزار و یک اشتباه کرده است.

آموخته‌ام اگر اشتباهی مرتکب شدم سریع عذرخواهی کنم و آتش فتنه را خاموش‌کنم. سریع عذرخواهی کردن همیشه برایم منفعت داشته است و همیشه به نفعم تمام‌شده است. چه‌بسا دعواهای خونینی که اگر یکی از طرفین یک عذرخواهی ساده می‌کرد به‌راحتی ختم به خیر می‌شد و به حوادث ناگواری منجر نمی‌شد. چه‌بسا کینه‌های عمیقی که ممکن بود با یک عذرخواهی جلوی آن گرفته شود. چه‌بسا کدورت‌های ریشه‌داری که با یک عذرخواهی هرگز به وجود نمی‌آمد. چه‌بسا رابطه‌های فروپاشیده بسیاری که با یک عذرخواهی می‌توانست تداوم داشته باشد.

من فکر می‌کنم کسی که اهل عذرخواهی است عزت‌نفس بالایی دارد برعکس افرادی که عذرخواهی برایشان دشوار است از کمبود عزت‌نفس و اعتمادبه‌نفس رنج می‌برند.

در رابطه با قدردانی نیز همین‌گونه عمل می‌کنم. اگر فردی برایم کاری انجام داد خیلی سریع سپاسگزاری می‌کنم.

پی نوشت: رعایت نکردن قانون عذرخواهی در اوایل سال ۹۷ لطمه شدیدی در یک موردی به من وارد کرد، هم مالی هم عاطفی و کلا خیلی به ضررم تمام شد.

حسن شیرمحمدی

  • حسین هرمس
  • ۰
  • ۰

ویروس کرونا بسیاری از کار و کسب‌ها را وادار به اتخاذ سیاست دورکاری کرده است. این موضوع مدیران را با چالشِ جدید و دشوارِ اداره‌ی نیروی کارِ خود مواجه کرده است. بسیاری از این مدیران پیش از این تجربه‌ی مدیریت چنین موقعیتی را نداشته و تقریباً هیچ‌کدام‌شان نیز آموزش لازم را برای این مهم ندیده‌اند. ظهور این شرایط بی‌سابقه، تاثیرات پیش‌بینی‌ناپذیری به همراه داشته و متعاقباً کار را برای مدیران سخت‌تر کرده است. به این ترتیب، مدیران ممکن است برای جبران عقب‌افتادگیِ کاری، سخت‌گیرتر شده و در نتیجه فشار بیشتری را بر روی کارکنانِ دورکارِ خود بیاورند.

حتی پیش از بروز کرونا نیز مدیریت کارمندانِ دورکار سختی‌های خاص خودش را داشت. تحقیقات نشان داده است که اگر مدیران حضور کارمندان خود را به چشم نبینند، نمی‌توانند به آن‌ها اعتماد کنند. این شک و تردید وجود دارد که کارمندانْ در خانه به موقع و به درستی به کارهای خود نمی‌پردازند. همین شک و تردید موجب فشار بیش از پیش آن‌ها به کارمندان شده، که این امر نیز منجر به به‌هم‌ریختنِ تعادل کار-زندگی و وارد آمدن استرس کاری می‌شود.

با توجه به شرایط فعلی بازار و مشاهده‌ی پسرفت اقتصادی، می‌توان این فرضیه را مطرح کرد که کارکنان به دلایلی قادر به انجام وظایف خود به مانند قبل نبوده و یا حداقل میزان بازدهی‌شان کاهش یافته است. این امر به نوبه‌ی خود باعث افزایش بی‌اعتمادی مدیریت شده و همین موضوع نیز منجر به تحمیل فشار بیشتر به کارکنان و در نتیجه کاهش انگیزه‌ی کاری و بازدهی آن‌ها می‌شود.

به منظور بررسی این فرضیه، تحقیقی با شرکت کارمندانِ دورکار صورت گرفت. در این تحقیق پرسش‌نامه‌ای شامل 92 سوال طراحی شد تا به بررسی تاثیرات ویروس کرونا بر عملکرد، سلامت و بازدهی کادر مدیریت و نیروی کار بپردازد. در این پرسش‌نامه از شرکت‌کنندگان پرسیده شد که آیا موقعیت انتخاب زمان، مکان و نحوه‌ی انجام کارهایشان را دارند یا خیر؛ آیا شغل‌شان با زندگی شخصی‌شان تداخل دارد یا خیر؛ و آیا با دشواری‌های تکنولوژیکی روبرو شده‌اند یا خیر. همچنین درخصوص شرایط روحی‌شان نیز سوالاتی پرسیده شد تا میزان مشغولیت، فرسایش احساسی، اضطراب و شور و شوق‌شان سنجیده شود.

این تحقیقات افرادِ حاضر در 24 کشور را در بر دارد و گستره‌ی وسیعی از صنایع را – از تولیدات و علم گرفته تا املاک و مستغلات، تحصیلات و خدمات مالی - شامل می‌شود. یافته‌های ابتدایی نشان داده است که مدیران زیادی در وظایف جدید خود به مشکل برخورده‌اند و نیاز به کمک دارند. همانطور که حدس زده شده بود، تحقیقات نشان داده‌اند که مدیریتِ بهتر بر سلامت و عملکرد کارکنن تاثیر مثبتی دارد.

اعتماد به نفس و اعتقادات مدیران و اعتمادشان به کارکنان دورکار

حدود 40 درصد مدیران و ناظران این تحقیق اعلام کرده‌اند که به توانایی‌هایشان برای مدیریت کارکنان دورکار باور ندارند. تعداد کسانی که اعلام کردند که به توانایی‌هایشان برای تاثیرگذاری و هماهنگی موثرِ کارکنان دورکار باور ندارند، نیز نزدیک همین رقم بوده است. این یافته‌ها حاکی از فقدان اعتماد به نفس در مدیران است. نتایج این تحقیق درخصوص دیدگاه مدیران به عملکرد کارکنانِ دورکار نیز چندان مطلوب نبوده است. 38 درصد مدیران قبول کرده‌اند که کارکنان دورکار معمولاً عملکرد بدتری نسبت به کارکنان حضوری دارند. 22 درصد دیگر نیز در این موضوع مردد بوده‌اند. این آمار نشان می‌دهد که به طور کلی کادر مدیریتی نظر خوشایندی نسبت به کارکنان دورکار ندارد.

بسیاری از مدیران نیز تردید داشتند که کارکنان دورکار بتوانند در گذر زمان انگیزه‌ی خود را حفظ کنند. 41 درصد این افراد شک و تردید واضح خود را اعلام نموده و 17 درصد دیگر نیز در این باره نه موافق بودند نه مخالف. اینکه عموماً نسبت به این شیوه‌ی کاری دیدگاهی منفی وجود دارد نیز در نگاه مدیران به عملکرد کارکنانِ دورکارشان بی‌تاثیر نبوده است. تقریباً یک سوم (29 درصد) مدیران کارآمدی کارکنان خود را زیر سوال برده و بیش از یک چهارم‌شان نیز (27 درصد) موافق بودند که کارکنان‌شان از مهارت‌های ضروری برخوردار نبودند.

نتایج این تحقیق نشان می‌دهد که به طور کل تعداد به‌سزایی از مدیران اعتماد به نفس کمی برای اداره‌ی فعالیت‌های دورکاری داشته و دیدگاه‌های منفی‌ای نسبت به این نوع کار و کارکنان این چنینی دارند.

5 راه پیش رو

1. از بالاترین سطح ممکن شروع کنید. سخت است که از مدیران انتظار داشت که متفاوت از بالادستی‌های خود عمل کنند. مدیرانی که در اداره‌ی تیم‌های دورکار با مشکل مواجه شدند، خودْ استقلال شغلی کم و روسایی سلطه‌گر و با اعتماد پایین داشتند. نتایج این تحقیق نشان می‌دهد که سازمان‌ها باید از بالاترین سطح ممکن تغییرات را آغاز کنند.

2. فراهم آوردن حمایت عملی و روحی برای کارکنان دورکار. سازمان‌ها باید حرف خود را به عمل تبدیل کرده و واقعاً از کارکنان دورکار خود پشتیبانی کنند. این پشتیبانی می‌تواند شامل فراهم‌آوریِ تجهیزات موردنیاز، فراهم‌آوری منابع لازم برای کمک به سلامتی کارکنان، تخصیص مرخصی‌های بیشتر در صورت لزوم و آموزش به کارکنان به منظور انطباق با برنامه‌ی کاریِ تغییرپذیر باشد.

3. آموزش به مدیران درخصوص مزایای احتمالی دورکاری. تحقیقات فعلی موجود نشان می‌دهد که دورکاری می‌تواند از کار حضوری نیز پرثمرتر باشد، اما این در صورتی رخ می‌دهد که استقلال بالایی به دورکارها داده شود. اگر به  خاطر بی‌اعتمادی بخش مدیریتی، استقلال آن‌ها کم و مدیریت، ذره‌بینی باشد، در آن صورت بعید است که عملکرد کاری بهبود یابد.

4. آموزش به مدیران در خصوص نحوه‌ی استقلال بخشیدن به کارکنان. نمی‌توان صرفاً به مدیران گفت که به کارکنان خود اعتماد داشته باشند و دیگر هیچ. این کافی نیست. درواقع آن‌ها باید مهارت‌های جدید استقلال‌بخشی و توانمندسازی کارکنان را فرا بگیرند تا به کارکنان آزادی بیشتری در خصوص شیوه‌ی کاری و زمان‌بندی کارهایشان بدهند. این باعث افزایش انگیزه، سلامت و عملکرد کارکنان دورکار می‌شود. گاهی مدیران استقلال‌بخشی را با رها کردن اشتباه می‌گیرند. برعکس، استقلال‌بخشی با برقراری ارتباط مکرر و مرتب همراه است. اما این ارتباط نباید منجر به مدیریت ذره‌بینی شود.

5. مدیریت از روی نتایج. 

مدیریت از روی نتایج، موازی با استقلال شغلی شکل می‌گیرد. هنگامی که به افراد آزادی این را می‌دهید که خود تصمیم بگیرند که چگونه و چه وقت به کار خود بپردازند، مهم است که بسنجید که آیا نتایج مطلوب را ارائه می‌دهند یا خیر. بنابراین مدیران باید تمرکز بیشتری را بر روی خروجی کار بگذارند تا ورودی آن.

 

پرویز درگی

  • حسین هرمس
  • ۰
  • ۰

تازگی خرید بزرگی انجام داده اید؟ شاید یک لپ تاپ یا تبلت خریده باشید؟ اگر اینطور بوده از چه مدلی برای تصمیم به خرید استفاده کردید؟

در ایران نیز مثل بیشتر کشورها به تازگی استفاده از اینترنت برای جمع آوری اطلاعات قبل از خریدهای مهم در حال متداول شدن است. بنابراین وقت آن رسیده که صاحبان کسب و کار در برنامه بازاریابی خود دنیای آنلاین را هم به حساب بیاورند. در این مقاله نگاهی به آمیخته تأثیر روزن و سیمونسون خواهیم انداخت. این نظریه به شما کمک می کند که به تأثیر شبکه های اجتماعی بر تصمیم خرید مشتریان خود فکر کنید  و بتوانید استراتژی بازاریابی خوبی برای این موضوع تدوین کنید.

 ایتامار سیمونسون و امانوئل روزن کارشناسان تأثیر شبکه های اجتماعی بر تغییر رفتار خرید مردم هستند. آنها در کتابی که در سال جاری مسیحی به نام ارزش مطلق منتشر کردند این مطلب را عنوان کردند که اینترنت ما را به سمت عصر اطلاعات تقریباً کامل سوق می دهد. این موضوع به مشتریان امکان می دهد که قبل از خرید پیش بینی نسبتاً دقیقی در مورد مطلوبیت داشتن و مصرف هر کالائی داشته باشند. عصری که تصمیمات خرید به شدت تحت تاثیر به اشتراک گذاری اطلاعات مصرف کنندگان به صورت آنلاین خواهد بود و این موضوعی است که در برنامه های جدید بازاریابی باید به حساب آورده شود.

 البته مصرف کنندگان تمامی خریدهای خود را از این طریق ارزیابی نمی کنند.  سیمونسون و روزن متوجه شده اند که سه عامل اصلی در خرید تاثیر می گذارد. آنها این موضوع را در مقاله ای درشماره ژانویه و فوریه ۲۰۱۴ نشریه هاروارد بیزینس ریویو به چاپ رساندند.

این سه عامل عبارتند از:

۱)   ترجیحات قبلی، باورها و تجربیات (P )

۲)   اطلاعات منتشر شده از ناحیه بازاریابان مانند بسته بندی، قیمت گذاری و تبلیغات (M)

۳)   داده های افرد دیگر مانند دوستان، خانواده و همکاران (O)

هر چه تاثیر یکی از این عوامل بیشتر شود از تاثیر دو عامل دیگر کاسته می شود. بعنوان بازاریاب برای گذاشتن بیشترین تاثیر بر خریداران باید ببینید کدامیک از عوامل فوق تاثیر بیشتری دارد و سپس استراتژی خود را بر اساس آن تدوین کنید.

۱)    ترجیحات، باورها و تجربیات قبلی (P)

خریدهای روتین، عملی و با ریسک کم معمولا تحت تاثیر ترجیحات ، باورها و تجربیات قبلی قرار دارد. مثلا خرید شیر، شوینده، چیپس. این خریدها نیاز به فکر زیادی ندارد و بر اساس عادت خریداری می شود.

۲)   اطلاعات بازاریابان(M)

شکلهای سنتی بازاریابی مانند بسته بندی، قیمت گذاری، تبلیغات تاثیر زیادی بر خریدهای احساسی دارند. آنها تلاش می کنند که خریداران را متقاعد کنند که خریداران از برندهای مشابه دل بکنند و برندهای آنها را امتحان کنند. خرید کالاهایی مانند اتومبیل های لوکس و ساعت که تا حد زیادی تحت تاثیر موقعیت اجتماعی و برند است در زمره این گروه قرار می گیرد.

۳)  داده های دیگران (O)

گروهای مشتریان، مرور وب سایتها و شبکه های اجتماعی تاثیر زیادی بر خرید خدماتی مانند محلهای گذراندن تعطیلات و محصولات ناشی از فناوریهای پیشرفته دارند. مصرف کنندگان در اینترنت به دنبال اطلاعات و اطمینان مضاعف از دید کارشناسان تا مردم عادی هستند،اطلاعات و اطمینانی که از مرور زندگی واقعی بدست می آید. کالاهائی مانند لپ تاپ، تبلت و گوشیهای هوشمند در زمره این گروه از کالاها قرار دارد. هزینه این کالاها نسبتا بالاست ولی عدم اطمینانی نسبت به کیفیت، کاربرد، کارکرد و اعتبارآنها وجود دارد. در این موارد خریداران برای اطمینان مجددی که از شنیدن نظریات و تجربیات دیگران بوجود می آید ارزش بسیاری قائل هستند.

 

محمدرضا حق پرست

  • حسین هرمس
  • ۰
  • ۰

"عقل سالم در بدن سالمه" همه ما بارها این جمله رو شنیدیم یا در کتاب ها و نشریات اون رو دیدیم. چقدر با این جمله موافقید؟ شما برنامه های درسی رو جوری هماهنگ می کنید که جایی برای ورزش در اون باشه یا جزء اون دسته هستید که ورزش کردنتون فقط تو زنگ ورزش هست؟ اصلا تا حالا فکر کردید که ورزش چقدر می تونه به یادگیری و پیشرفت درسی شما کمک کنه؟ شما چی والدین عزیز، شما جز اون دسته والدینی هستید که فقط نمره ریاضی و فیزیک براشون مهمه یا به ورزش کردن فرزندتون هم اهمیت می دید؟

اهمیت ورزش

ورزش کردن در دنیای امروز که تکنولوژی های کامپیوتری جدید، زمان زیادی از وقت ما رو می گیرند و فعالیت بدنی ما رو کمتر می کنند، اهمیت بیشتری پیدا می کنه. اما در بیشتر مواقع، ما از اهمیت فعالیت بدنی غافل می شیم، حتی گاهی متاسفانه ورزش در مدارس هم نادیده گرفته میشه و زنگ ورزش حذف میشه یا تبدیل به زمانی برای جبران عقب افتادگی درس های دیگه میشه. ورزش و فعالیت بدنی برای جلوگیری از اضافه وزن، بی خوابی، استرس و... مفید و موثره و حتی در تحقیقاتی پژوهشگران به این نتیجه رسیدند که ورزش در یادگیری و بهبود عملکرد در مدرسه برای دانش آموزان موثر است.

نقش ورزش در سلامتی دانش آموزان

می خواهیم با هم تعدادی از فواید و مزایای ورزش ( خصوصا نقش ورزش در یادگیری دروس و تاثیر ورزش بر دانش آموزان ) که این همه تو همه جای دنیا روش تاکید میشه رو بررسی کنیم و تا حدودی به گستردگی و کارایی این علم پی ببریم

  • اولین مزیت ورزش کردن اینه که در روحیه دانش آموزان تاثیر مثبت می گذاره و روحیه اون ها رو تقویت می کنه که خود این مسئله باعث عملکرد بهتر دانش آموز در مدرسه میشه.

  • فعالیت های بدنی باعث کاهش استرس میشه. بسیاری از والدین مخصوصا در فصل امتحانات با این دلیل که الان موقع درس خوندن هست و همه وقت دانش آموز باید به درس خوندن اختصاص پیدا کنه، از ورزش کردن دانش آموزان جلوگیری می کنند. اما حتی در این زمان ورزش باعث کاهش استرس دانش آموز و ایجاد روحیه ای شاداب و سرزنده در او میشه و می تونه بهش کمک کنه تا آمادگی بهتری برای امتحانات داشته باشه.

  • ورزش برای رشد کارکردهای مغزی بسیار مهم است. دویدن ، شنا کردن و سایر ورزش ها اکسیژن زیادی رو به مغز می رسونند. حتی گفته میشه که با انجام ورزش هایی مثل پیاده روی یا حرکات کششی می تونیم میزان یادگیری دروس رو در دانش آموزان بیشتر کنیم.

  • ورزش نکردن باعث رخوت جسمی میشه و ذهن فرد رو به سمت خستگی و ناتوانی می بره. و این دانش آموزی که از نظر ذهنی خسته است سعی می کنه با انواع روش های یادگیری و فشار آوردن به خودش، این مشکل رو رفع کنه. در حالی که با ورزش کردن ، هم فرد سلامتی خودش رو حفظ می کنه، هم فعالیت ذهنی او بیشتر میشه و هم بدنش سرحال تر میشه و دانش آموز می تونه بهتر درس بخونه.

  • ورزش کردن باعث به وجود اومدن سلول های عصبی جدید در مغز میشه. ایجاد سلول های عصبی جدید در مغز کار یادگیری رو برای ما راحت تر می کنه.

  • فعالیت های ورزشی موجب سلامتی قلب و عروق میشه، احتمال سکته قلبی و مغزی رو کاهش میده و علاوه بر سلامتی باعث تناسب اندام در ما میشه و ما رو از خیلی از مشکلات مثل چاقی و... نجات میده.

  • ورزش کردن و انجام بازی های ورزشی توانمندی های افراد رو زیاد می کنه و در یک محیط رقابتی سالم می تونه از طریق سرزندگی و شادابی که ایجاد می کنه، توانایی تصمیم گیری افراد رو تقویت کنه.

  • مدیریت زمان از جمله مهارت هایی است که با ورزش کردن در ما تقویت میشه. وقتی به ورزش کردن متعهد می شیم، این تعهد باعث میشه در یک زمان و مکان خاص برای ورزش حاضر بشیم و کارهامون رو جوری برنامه ریزی کنیم که جایی برای فعالیت بدنی در اون باشه.

  • صبر و تحمل از جمله مواردی است که در ورزش به افراد آموزش داده میشه و همچنین افراد در ورزش کردن به دلیل رعایت قوانین، قانونمند تر میشن.

  • در ورزش های گروهی افراد و مخصوصا کودکان می تونند توانایی رهبری و کار تیمی رو یاد بگیرند.

  • افزایش اعتماد به نفس دانش آموزان از جمله موارد تاثیرگذار ورزش بر افراد هست. موفقیت در ورزش و کسب نتیجه از تلاش های فرد می تونه باعث افزایش باور فرد به خودش و توانایی هاش بشه.

  • رشد و نمو استخوان ها و کاهش خطر ابتلا به پوکی استخوان از اثرات ورزش در سن نوجوانی هست که برای این هدف باید با اطلاع و آگاهی پیش برید.

  • انجام فعالیت های بدنی یکی از راه های مبارزه با هیجان هایی هست که برامون ایجاد مشکل می کنند. همچنین ورزش کردن در بهبود افسردگی و اضطراب به ما کمک می کنه.

چرا ورزش کردن برامون سخته؟

همه ما معمولا بهانه هایی برای ورزش نکردن داریم. نداشتن وقت، نبود شرایط و... واقعا چرا برای ما ورزش کردن این قدر سخته؟ یکی از دلایل می تونه این باشه که ما به این کار عادت نداریم. وقتی کاری برای ما تبدیل به عادت نشه، انجامش برای ما سخت میشه و ما از انجامش خودداری می کنیم. اما اگه در انجام کاری پایداری کنیم و اون رو تبدیل به یک عادت برای خودمون بکنیم و اثرات مثبتش رو در زندگی مون ببینیم، دیگه به دنبال بهانه برای انجام ندادنش نخواهیم بود. در این صورت در مغز ما یک مسیر عصبی برای ورزش ایجاد میشه که این مسیر عصبی با مرور زمان قوی تر میشه و زمانی که این اتفاق میافته، انجام اون فعالیت دیگه به تلاش زیادی نیاز نخواهد داشت و به یک عادت تبدیل میشه و ما از انجام اون لذت می بریم.

چه سنی برای شروع ورزش خوبه؟

بهترین دوره برای آموزش حرفه ای ورزش بین سنین 6 تا 14 سال است. البته برای ورزش کردن هیچ وقت دیر نیست؛ اما عادت به فعالیت های بدنی هرچه از سنین پایین تر شروع بشه بهتره و تاثیر بیشتری روی سلامتی کودکان و نوجوانان داره.

چقدر ورزش کنیم؟

معمولا گفته میشه که انجام ورزش دو یا سه بار در هفته بسیار مفید و مناسبه. در زمان مطالعه مدت زیادی رو ننشینید و بعد از هر یک یا دو ساعت درس خواندن 10 دقیقه تحرک داشته باشید و حرکات کششی انجام بدید. این کار برای افزایش تمرکز و قدرت یادگیری شما خوبه و باعث خون رسانی بیشتر به مغز میشه و در نتیجه بازدهی تون در یادگیری دروس رو بیشتر می کنه.

تاثیر والدین در ورزش دانش آموزان

پدر و مادرهای عزیز! شما می تونید نقش مشوق رو برای ورزش کردن فرزندان ایفا کنید. می تونید با شرکت دادن فرزندانتون در فعالیت های بدنی و اختیار دادن به اون ها برای ورزشی که بهش علاقه مند هستند، اون ها رو در عادت به انجام فعالیت های ورزشی مرتب همراهی کنید. همین طور می تونید در کارهای منزل مثل شستن ماشین، تمیز کردن خانه و یا کار در باغچه فرزندان رو درگیر کنید و در مسیرهای کوتاه از ماشین استفاده نکنید و به جای اون پیاده روی کنید. نکته مهم دیگه اینه که ساعات استفاده از تلویزیون و کامپیوتر باید محدود باشند تا زمان زیادی از وقت دانش آموزان رو نگیرند.

مسئولان مدارس هم نقش مهمی در ایجاد انگیزه در ورزش کردن دانش آموزان دارند. دانش آموزان در مدارس می تونند با ورزش های گوناگون آشنا شوند و بفهمند که چه ورزشی مناسب اون هاست و به چه رشته ورزشی علاقه دارند. همچنین یکی از بهترین شرایط ورزش، در زمان صبح است که در مدارس با انجام ورزش صبحگاهی، می تونند دانش آموزان رو برای حضور در کلاس آماده کنند. ورزش صبحگاهی باعث آرامش و کاهش فشارهای عصبی میشه، روحیه دانش آموز رو تقویت می کنه و می تونه ذهن دانش آموزان رو برای یادگیری بهتر دروس آماده کنه.

با توجه به مطالبی که گفتیم، لازم است که والدین و مسئولان مدارس حتما از نقش ورزش در سلامتی دانش آموزان آگاه باشند و شرایطی رو به وجود بیارند که در اون دانش آموزان به ورزش کردن تشویق بشن. رفتن دانش آموزان به سمت فعالیت های ورزشی می تونه از بار تحصیلی سنگین بر ذهنشون کم کنه و رسیدن به نتیجه دلخواه رو براشون آسون تر کنه. دانش آموزان در این راه می تونند استعدادهای خودشون رو پیدا کنند و در راه تقویت اون استعدادها قدم بردارند. در همین زمینه پیشنهاد می کنیم مقاله اسعداد مهم تر است یا تلاش رو که در موسسه آموزشی بارسا تهیه شده مطالعه بفرمایید.

 

علی میرصادقی

  • حسین هرمس
  • ۰
  • ۰

چند سال پیش در مطلبی با عنوان «سیزده نکته درباره ماندن در اتاق» از سوزان سانتاگ نقل کرده بودم:

«اگر بخواهید پایتان را از حد یک اثرِ صرفا خوب و امیدوارکننده فراتر بگذارید و به خطرپذیری و رضایتی حقیقی برسید که در بسیاری از آثار وجود دارد، ناچارید در خانه بمانید.»

حالا که به‌سبب جبر روزگار خانه‌نشین شده‌ایم؛ اما آیا واقعاً می‌توانیم تنهاییِ خلاقانه را تجربه کنیم؟

مسلماً با وجود اینترنت و شبکه‌های اجتماعی، جو منفی حاکم، ناتوانی در مدیریت کار در خانه و به قول تارکوفسکی کمبود عزت نفس لازم برای ماندن در اتاق، همۀ ما آن نوع از تنهایی خلاق و سازنده‌ای را که سانتاگ گفته تجربه نمی‌کنیم.

چند روز پیش در یک نظرسنجی توییتری که اغلب شرکت‌کنندگان آن فعالان فضای دیجیتال بودند، اکثریت دورکاری را باعث کاهش بهره‌وری و عملکردشان عنوان کردند.

لابد چون ترافیک و فشار مترو و آلودگی هوا و کرایه تاکسی حواسپرتی‌های رایج در محیط کار بوده که بهر‌‌ه‌‎ورترشان می‌کرده.

به فهرست کارهای روزانۀ بسیاری از مایی که پُزِ پرکار بودن می‌دادیم نگاه کنی چیزی جز این نمی‌بینی:

جلسات بیهوده

کارهای اداری بیهوده

پرسه‌های بیهوده در اینترنت

حضور در رویدادهای بیهوده و کم‌ثمر و بعضا بی‌ثمر

و تمام مشغولایتی که به عبث روی آن‌ها اسم کار گذاشته بودیم.

خیلی از ما به خاطر فرار از خانه، نگرش‌های غلط خودمان و کارفرما دربارۀ کار، مشکلات روحی و ناتوانی در انضباط شخصی است که به ارتباط فیزیکی تن می‌دهیم. (حساب کارهایی که ذاتاً به ارتباط فیزیکی با مخاطب گره خورده‌اند جداست.)

حالا اما ناچاراً می‌توانیم کمی روی سبک زندگی خودمان تامل کنیم و مزایای واقعی اینترنت را بفهمیم. (+) البته اگر اینترنت بگذارد!

قرنطینه در قرنطینه

کار کردن توی خانه ناممکن نیست. اتفاقا توی خانه می‌توان بهترین و اثربخش‌‎ترین نوع کار را تجربه کرد. بسیارند کارآفرینانی که در شرکت‌شان حاضر نمی‌شوند (به فرض اینکه دفتری برای شرکت در کار باشد) و با مدیریت مجازی تیم‌ نهایت بهره‌وری و آرامش را تجربه می‌کنند. هیچ بعید نیست که شرکتی بدون هیچ دفتر کاری، با نیروهای پراکنده در سراسر کشور یا حتی جهان، از بالاترین انسجام سازمانی برخوردار باشد.

برای کار در خانه به قرنطینۀ دیگری نیاز است که این یکی نه از ترس بیماری، که از شوق کار است.

منصفانه که نگاه کنید، این سایر اعضای خانه نیستند که مانع کار ما می‌شوند، این خود ما هستیم که به حواسپرتی راه می‌دهیم. کمی انضباط و قاطعیت می‌تواند نفوذناپذیربودن قرنطینۀ کاری ما را به همۀ افراد خانه گوشزد کند.

اما راز نتیجۀ گرفتن از قرنطینۀ دوم ساختن یک قرنطینۀ سوم است برای گوشی موبایل (به طور موقت در ساعاتی که کار آنلاین ضرورتی ندارد)، که بهتر است که در دل قرنطینۀ اول باشند!

قرنطینه در قرطینه زیاد شد، باقی ماجرا را خودتان می‌دانید.

 

شاهین کلانتری

  • حسین هرمس
  • ۰
  • ۰

صادقانه بگویم که صداقت بیشتر از دروغ به کمکم آمده است و چه زیبا فرموده‌اند: «النجاه فی الصدق» نجات در راستگویی است.

این موضوع بخصوص در کسب‌وکار جزو ارزش‌های اصلی ذهنم است و صداقتم در کسب‌وکار را با هیچ‌چیزی معامله نمی‌کنم.

یک خاطره

استادم می‌فرمود: زمانی کسب‌وکار الکترونیک داشتم در آن زمان به مشتریانم می‌گفتم: آقایان، خانم‌ها، ممکن است من گاهی در ارتباط با شما خدای ناکرده بدخلقی کنم، ممکن است کالای شما را نتوانم خوب تعمیر کنم، ممکن است در کارم تأخیر داشته باشم اما…

اما محال است به شما دروغ بگویم.غیر ممکن است شما از من دروغ بشنوید.

و این شعار اصلی‌ام بود و باعث رونق بسیار زیاد کسب‌وکارم شده بود به‌طوری‌که یک کمپانی بزرگ خارجی برای در اختیار داشتن پنجاه‌درصد کسب‌وکار من حاضرشده بود ۱٫۵ میلیون دلار بپردازد.

 

حسن شیرمحمدی

  • حسین هرمس
  • ۰
  • ۰

کلیه ارتباطات ما تحت تاثیر توانایی یا ناتوانی‌مان در معاشرت سازنده با دیگران قرار دارد.
ارتباطات مناسب در کار، روابط عاطفی، و یا رابطه با دوستان و خانواده، به ما کمک می کند تا اختلافات را حل کنیم، اعتماد متقابل و احترام را افزایش دهیم و ایده های خلاقانه را شکوفا سازیم.
اگر چه برقراری ارتباط به نظر آسان می‌آید، بسیاری از ارتباطات ما در برخی مواقع به سوءبرداشت ختم شده یا اشتباه درک می‌شوند. چنین ارتباطاتی دست اخر می تواند منجر به درگیری عاطفی و سرخوردگی در روابط شخصی و حرفه‌ای شود.
زمانهایی را به یاد بیاورید که گفته‌هایتان کاملا اشتباه تفسیر شده است. یا موقعیتی را در نظر بگیرید که دیگران ناخواسته رنجیده خاطرتان کرده‌اند. تجربه نشان داده، که چگونه قدرت کلمات می تواند بنیان‌های اعتماد و محبت را سست کند – واژه‌ها به منزله تیغی دولبه هستند که در عین سازندگی می‌توانند بذر نفاق، آسیب و سوءتفاهم را بپاشند.
یادگیری ارتباطات موثر یک مجموعه مهارت است که باید بخشی از هر برنامه درسی مدارس و دانشگاهها باشد،دانستن این مهارت ها می تواند کیفیت روابط شخصی، موفقیت شغلی و عزت نفس شما را تغییر دهد.
در اینجا 10 مهارت ارتباطی سازنده که یادگیری آن حیاتی است را مرور می‌کنیم:
1. زبان بدن
قبل از اینکه دهانتان را باز کنید، زبان بدن شما حجم زیادی از اطلاعات را به طرف مقابل منتقل میکند. حالت ایستادن، و حالات چهره و چشمان شما روایت‌گر داستانی است که تصویری از شما را در ذهن مخاطب ایجاد می‌کند. مهم نیست که چقدر کلمات ما قوی هستند، اگر صمیمی و با اعتماد به نفس جلوه نکنیم، نادیده گرفته خواهیم شد.
از زبان بدن خود آگاه شوید و تغییرات را آغاز کنید. وقتی صحبت می کنید، نگاه خود را مدیریت کنید و به صورت تصادفی لبخند بزنید. راست بایستید، سر خود را بالا نگه دارید و شانه‌هایتان را عقب بیندازید. با قلاب کردن دست ها یا پاها، خود را در موقعیت دفاعی قرار ندهید.
2. گوش دادن فعال
ارتباطات خوب فقط منحصر به صحبت کردن یا استفاده از زبان بدن نیست. گوش دادن به دیگران نیز اصلی مهم در این زمینه است. با تبدیل شدن به یک شنونده بهتر، می توانیم روابط و تعاملات اجتماعی خود را بهبود ببخشیم، و همچنین توانایی خود را برای نفوذ، متقاعد کردن و مذاکره بالا ببریم.
گوش دادن فعال شامل آگاهانه گوش دادن به کلام و غیرکلام است. توجه داشته باشید که پیام‌تان کامل و شفاف ارسال شده باشد. تمرکز خود را روی گوینده قرار دهید و سعی کنید حواستان پرت نشود. توجه به زبان بدن سخنران و تایید آن با استفاده از زبان بدن خود و با حرکاتی مثل تکان دادن گهگاه سر به نشانه تایید و تبسم کردن اهمیت دارد. ارائه بازخورد و نظرات متفکرانه نیز میتواند در این بین مفید واقع شود.
3. حل و فصل اختلافات
تعارض در هر رابطه اجتناب ناپذیر است و یادگیری نحوه مدیریت تعارض و یافتن راه های مسالمت‌آمیز برای ایجاد یک رابطه پایدار ضروری است. بسیاری از مردم به طور کامل از کشمکش اجتناب می کنند زیرا نمی‌توانند با ناراحتی و درد آن کنار بیایند. این تنها باعث انباشته‌شدن خشم و سوء تفاهم می شود. نیازها و احساسات هر دو طرف در یک رابطه سالم باید مورد توجه و احترام قرار گیرد.
توانایی حل و فصل مسالمت‌آمیز مناقشات مستلزم ان است که به شیوه ای آرام، غیر تدافعی و توام با احترام پاسخ دهیم. هنگامی که کنترل احساسات خود را در اختیار دارید، می توانید نظرات و نیازهای خود را بدون تهدید، طعنه و یا مجازات دیگران ارائه کنید. 
4. اصالت و اعتبار
مخاطب را نادان فرض نکنید چرا که او به راحتی سوء نیت شما را درک خواهد کرد. هنگامی که سعی کنید دروغ بگویید، مخاطب شما را پس خواهد زد. میان خود و مخاطبان دیوار ذهنی نسازید. وقتی بین خود و مخاطبتان دیوار میسازید، نمی توانید رابطه‌ای مبتنی بر صمیمت و اعتماد ایجاد کنید.
اصالت و اعتبار به این معنی است که شما آزاد هستید تا خود واقعی‌تان باشید و اجازه دهید دیگران شما را با تمام نقصهایتان ببینند. اعتبار به راحتی بدست نمی‌آید، بنابراین باید از همان ابتدا روشن کنیم که چه کسی هستیم و ارزشهایمان چیست. تمرین کنید که از صمیم قلب صحبت کنید، آسیب پذیری خود را به شکل ظریفی نشان دهید و تجربیات شخصی خود را با دیگران  به اشتراک بگذارید.
5. هوش هیجانی
هوش هیجانی توانایی ما در درک، تفسیر و پاسخ دادن به احساسات دیگران است. نبوغ احساسی برای برقراری ارتباط موثر ضروری است. گوینده باید بتواند ضمن درک احساسات و حالات شنونده، سخان خود را مبتنی بر آن تنظیم کند.
درک سیگنال های غیر کلامی از دیگران، مانند زبان بدن و حالات صورت، از جمله قابلیتهای افرادی دارای هوش هیجانی بالا است. هنگامی که این سیگنال ها را دریافت کردید، سعی کنید معنای احساسات بیان شده (خشم، غم و اندوه، هیجان، ترس و غیره) را درک کنید.
کلید هوش عاطفی، پاسخ مناسب به احساسات دیگران از طریق ارتباط است.  
6. لحن صدا
شیوه بیان و لحن صدا، یکی از اساسی ترین عناصر ارتباط خوب است. اگر تند و نامفهوم صحبت کنید ، یا بیش از حد آرام و یا با صدای بلند سخن بگوئید، کلمات خود را خنثی کنید یا از اصواتی مانند "آ"، "ئه" و "ام" استفاده کنید، مفهوم پیام از دست خواهد رفت چرا که طرف مقابل برای درک منظورتان تقلا خواهد کرد. ضعف در مهارتهای کلامی، همچنین منعکس کننده عدم اعتماد به نفس و دانش فردی است.
روی بیان صحیح کلمات تمرین کنید. صدای خود را ضبط کنید تا بتوانید لحن و کیفیت آن را بشنوید. برای باز کردن دیافراگم خود، سرتان را بالا بگیرید و شانه‌هایتان را عقب بکشید و برای تنفس راحت تر به آرامی صحبت کنید.

7. از تکنیک آیینه سازی استفاده کنید
در مغز شما رشته اعصابی وجود دارد که مسئول تشخیص چهره و صورت است. این نورون به صورت ناخودآگاه موجب میشود تا حالات چهره و زبان بدن دیگران را تقلید کنیم. 
هنگامی که شما حالات بدن و نشانه های غیر کلامی فرد را آیینه‌سازی می‌کنید، نشان می‌دهید که خودتان پیشتر احساسات او را درک کرده‌اید. در حقیقت، تحقیقات نشان می دهد افرادی که احساسات مشابهی دارند، احتمالا سطح اعتماد، ارتباط و همدلی بالایی را تجربه می کنند.
شما می توانید این فرآیند را معکوس کنید تا ارتباطات نزدیک با دیگران برقرار کنید. دفعه بعد که با کسی صحبت می‌کنید، سعی کنید زبان بدن او را به مدت چند دقیقه بازتاب دهید. البته در این کار اغراق نکنید، اما حالات چهره و حرکات بدن آنها را با ظرافت آیینه‌سازی کنید. در این حین توجه داشته باشید که چگونه آنها به شما پاسخ می دهند.
8. سوالات خوب بپرسید
یکی از بهترین راههای یادگیری بیشتر در مورد شخصیت سایرین و نشان دادن قدرت شما در گوش‌دادن فعال، پرسیدن سوالات حساب شده  است. سوالات باز، فرد را وامیدارد تا احساسات خود را بیشتر ابراز کند. 
سوالات باید جنبه پیگیرانه داشته باشند به این معنا که باید از نقطه‌ای شروع به سوال کنیم که مکالمه تا حدودی پیش رفته باشد. اینگونه نشان میدهیم که در مکالمه شرکت فعال داریم و به شخص مقابل و سخنان او علاقمند هستیم. سؤالاتی از قبیل «چگونه این احساس به شما دست داد؟» یا «چرا اینطور فکر میکنید؟» بپرسید.
سعی کنید تا زمانی که شخص مکث  نکرده، کلام او را به سرعت قطع نکنید و یا پاسخ ندهید. گاهی اوقات سکوت و ناراحتی ناشی از آن موجب می شود تا بیشتر لب به سخن بگشاییم و کمتر بشنویم. هرچند مردم ترجیح میدهند همه آنچه را که میخواهند نگویند، اما صبوری موجب میشود تا آنها سکوتشان را بشکنند.
9. گپ‌و گفتهای کوچک
مواردی وجود دارد که مکالمات کوتاه بیشتر توصیه می‌شود. این گپ‌و‌گفتهای مودبانه که عمدتا در مهمانی ها و دیگر اجتماعات برقرار می‌شود، فضایی دوستانه ایجاد کرده و زمینه مشترک بین ما و دیگر اشخاص ایجاد می کند.
اگر چه همیشه تاکید بر ارتباطات عمیق‌تر بوده است، مهارت برقراری مکالمات کوتاه اهمیت بسیاری در ارتباطات اجتماعی و تجاری دارد. این توانایی نشان می‌دهد که شما دارای روحیه اجتماعی هستید و می توانید دیگران را همراه خود سازید. برقراری این شکل گفت‌و‌گو برای برخی آسان و برای بعضی دیگر، ملال‌آور و غم انگیز است. می توانید گفت‌و‌گوی خود را با جملاتی در مورد تحسین لباس و ظاهر فرد، وضعیت آب و هوا، شغل افراد، مسابقات ورزشی، خاطره‌ای کوتاه از آن روز، ... آغاز کنید.
10. شفافیت و دانش
هنگامی که ایده ها و دیدگاههای و اطلاعات خود را در گفتگوها ابراز می‌کنید، مهم است که مواضع خود را شفاف کرده و بدانید با چه هدفی ارتباط برقرار کنید. ایده های خود را سازماندهی کنید و مواضعتان را به شکلی اصولی و براساس منطق ارائه کنید. اطمینان حاصل کنید که پیام خود را با استفاده از زبان و مفاهیمی که مخاطب درک می‌کند انتقال دهید.
ضمن اجتناب از اصطلاحات غیر ضروری، تنها به مقصود مورد نظرتان بپردازید. دانش موجب میشود که اعتماد به نفس بیشتری احساس کنیم. به این ترتیب شنوندگان ما نیز بیشتر درگیر شده و به آنچه میگوییم علاقمند می‌شوند.
ارتباط موثر نیاز به تمرین دارد. این ده مهارت را مرور کرده و مشخص کنید که در کدام  مهارتها ضعف دارید. در ابتدا احساس ناخوشایندی خواهید داشت، اما زمانی که توانایی برقراری ارتباط خوب را بدست می اورید اعتماد به نفس بیشتری احساس میکنید.
همچنین تاثیر مثبت تلاش های خود در این زمینه را در ارتباط با همسر، دوستان و کار و کسب خود خواهید دید. همانطور که برایان تریسی می‌گوید، "ارتباطات یک مهارت است که می توانید یاد بگیرید. درست مثل دوچرخه‌سواری یا تایپ کردن. اگر این علاقه و میل در شما وجود داشته باشد، می توانید به سرعت کیفیت هر بخشی از زندگی خود را بهبود ببخشید. "
منبع:
https://liveboldandbloom.com/08/self-improvement/good-communication-skills

 

پرویز درگی

  • حسین هرمس
  • ۰
  • ۰

در سلسله مباحثی که از این پس تحت عنوان روانشناسی ارتباط با مشتری خواهیم داشت تلاش می کنیم که با استفاده از مبانی روانشناسی شناختی- رفتاری، روانشناسی اجتماعی و نوروساینس (علوم شناختی) به بررسی نحوه جذب مشتری بپردازیم.

مقدمه

مشتری احتمالی شما مانند هر فرد دیگری در طول روز تحت بمباران انواع و اقسام پیامهایی است که تلاش می کنند او را به خرید محصول یا خدمات خاصی ترغیب کنند . بنابراین ممکن است ایمیلها، تلفنها و ارسال کاتالوگهای شما در میان پیامهای دیگر فراموش شود و بی پاسخ بماند.

 

 

تمرین

چند لحظه ای خواندن این متن را متوقف کنید و توجه کنید که چه داده هائی از حواس پنج گانه خود دریافت می کنید. گوش بدهید؛ شاید صدای حرکت اتومبیل ها را می شنوید و یا صدای شرشر باران و…

 

حس لامسه شما چه چیزی را به مغز شما منتقل می کند؟ شاید با آرنج به میز تکیه داده اید و آرنج شما تحت فشار است. ممکن است کفش راست شما کمی تنگ باشد و انگشت پایتان را اذیت کند و …

چه چیزهائی را می بینید. در روی میز شما بجز مانیتور اشیای دیگری هم هست؟ شاید چای روی میزتان سرد شده باشد.

در حین خواندن شما توجه ای به این اطلاعاتی که حواس شما از محیط اطراف به شما می دادند نداشید زیرا مغز انسان توانائی پردازش و توجه به تمام اطلاعات محیطی را ندارد و از بین آنها گزینش می کند. وقتی شما به چیزی توجه می کنید یعنی از توجه به چیزهای دیگری غافل شده اید.

 

سوال اول این است  که چه باید بکنید که توجه مشتری را جلب کنید؟

تصور کنید که شما در خیابانی راه می روید. اگر قصد خرید نداشته باشید بصورت عادی بعید است ویترین فروشگاهها توجه شما را جلب کند. اما ناگهان مغازه سبزی فروشی می بینید که سبزیهای خود را به صورت زیبائی بر روی هم چیده است ( شکل روبرو). توجه شما جلب می شود  احتمال دارد که سرعت خود را آهسته کنید و در حین حرکت گردن خود را به سمت مغازه بچرخانید تا بتوانید چند ثانیه ای آن را بیشتر ببینید.

در همان حال ممکن است دوستی که همراه شما حرکت می کرد بایستد و تماشا کند. برخی از افراد هم که از نظم وزیبائی لذت می برند ممکن است اگر موقعیتش باشد قصد خرید کنند.

ذهن ما طوری طراحی شده که توجه اش به چیزهای نامتعارف جلب  می شود.

در همان هنگام که در حال توجه به مغازه سبزی فروشی هستید اگر صدای ترمز اتومبیل و کشیده شدن لاستیک روی آسفالت را بشنوید فوری رویتان را به قسمت سواره رو خیابان بر می گردانید.

توجه شما منحرف شد.

بنابراین توجه ما ممکن است به چیزی جلب شود و در پاسخ به یک پیام دیگر محیطی منحرف شود.

در فروش جلب توجه نخستین گام است اما وقتی توجه کسی جلب شد باید این توجه حفظ شود تا فرآیند فروش ادامه پیدا کند وگرنه ایمیل بعدی، نامه بعدی یا حضور شخص بعدی جلب توجه شما را ناکام می گذارد.

محمدرضا حق پرست

  • حسین هرمس