روانشناسی و مدیریت

  • ۰
  • ۰

مجسمه یادبود

مردم زیادی دررفت آمدند. عده‌ای در وسط پارک جایی که مجسمه‌های فرهیختگان ادبی و هنری را دور حوض وسط قراردادند، جمع شدند. همه منتظر رسیدن شهردار منطقه هستند تا از مجسمه رونمایی کند. خانواده شهردار در ردیف جلویی صندلی‌های که چند ردیف چیده شدند، نشستند. تنها فرزند بزرگ شهردار نتوانسته بود حضور پیدا کند. به دلیل بیماری که شایع شده، پروازهای خارجی لغو شده است.

مجسمه‌ساز هم هنوز نیامده است.

مردم داخلی بی‌توجه به هشدارهای وزارت بهداشت همه در پارکینگ داخل اتومبیل‌ها نشستند؛ شاید هم دیدن و رونمایی از مجسمه این شهردارپرمدعا برایشان آن‌قدر جالب بوده که پی آلوده شدن را به تن مالیده‌اند.

سروصدایی از دور به گوش می‌رسد. جناب شهردار وارد می‌شوند. اطرافش را مردان قوی‌هیکل احاطه کرده و تک‌تیراندازها در ساختمان‌های اطراف مستقرشده‌اند.

 در جایگاه کولرهایی را برای خنک شدن جناب شهردار نصب کردند. عده‌ای از مردم در هوای گرم روی صندلی‌ها بافاصله نشستند.

 شهردار در جایگاه قرار گرفت. میکروفون را مهیا می‌بیند تا قدری از دستاوردهای خود تعریف کند.

 بعد از سخنرانی قرایی که حال همه را خراب کرد بالاخره نوبت به پرده‌برداری از مجسمه رسید.

 با چتر بزرگی اورابه سمت مجسمه هدایت کردند.

 نزدیک مجسم قیچی بزرگی که گل‌های قرمز به آن نصب بود را از روی سینی برداشت.

 به سمت پارچه ساتن آبی که روی مجسمه قرار دارد گام برداشت تا ربان آن را ببرد. سر را به اطراف می‌چرخاند و با لبخندی مزورانه از سر فخر و مباهات به مردم نگاه می‌کرد و با حرکت آهسته سعی دربرداشتن پارچه کرد. با پایین آمدن پارچه آبی همه حاضران در جا خشک شدند. مادربزرگ‌ها و پدربزرگ‌ها به فکر فرورفتند و دهانشان بازماند.اما شهردار فقط به صورت مردم نگاه میکردومنتظر دست وهورا مردم بود.

 دختران جوان یکی درحالی‌که شالش را درست می‌کرد و آن دیگری شال افتاده را روی سر می‌کشید، در همان حال ماندند. پسرک درحالی‌که گوشی را داخل جیب فرومی‌کرد یخ‌زده بود. وآن دیگری سعی داشت خود را برای بهتر دیدن بالای درخت بکشد.

در میان جمع پیرمردی که متوجه مجسمه شد، با صدای بلند خندید و با اولین قهقهه دندان مصنوعی‌اش پای مجسمه شهردار افتاد. با انگشت مجسمه را نشان می‌داد کودکان زودتر از بزرگ‌ترها مجسمه را دیدند و با صدای بلند خندیدند.

صدای خنده حاضران به آسمان رفت. مجسمه شهردار درحالی‌که تک‌شاخی در وسط پیشانی داشت و دماغی به شکل خرطوم فیل، با  دستی که تا آرنج در دماغش فرورفته بود، ساخته  شده بود.

نویسنده: لیلا فرزادمهر

شاهین کلانتری

  • حسین هرمس
  • ۰
  • ۰

در برخورد با اتفاقات ناخوشایند زندگی یاد گرفته‌ام کمتر غر بزنم. وقتی در ترافیک گیر می‌کنم به‌جای اینکه زمین و زمان را لعن کنم به این می‌اندیشم که الآن چه استفاده‌ای از این وقتم می‌توانم بکنم. وقتی در صف طولانی بانک هستم به‌جای غر زدن مطالعه می‌کنم. وقتی اتفاق ناخوشایندی می‌افتد ساده‌ترین راه غر زدن است اما صبر کنید راه بهتری هست: تمرکز به نکات مثبت؛ زیرا یاد گرفته‌ام هر چه بیشتر از ناخواسته‌هایم صحبت کنم موارد ناخواسته‌ی بیشتری را به زندگی‌ام دعوت می‌کنم. اقرار می‌کنم که غر نزدن و گله و شکایت نکردن و جلوی خود را گرفتن کار بسیار دشواری است؛ اما یاد گرفته‌ام که غر نزنم دنبال راه‌حل باشم. عیب را پیدا نکنم بلکه دنبال علاج باشم. منظورم این است که تمرکزم را از روی مشکل بردارم و بر روی راه‌حل بگذارم.

بسیاری از مردم دائماً در حال غر زدن و گله و شکایت هستند. این عبارات برای شما آشنا نیست: من همیشه مقروضم، من شانس ندارم. من همیشه دیر می‌رسم. در اداره‌ها همیشه یک آدم نامناسب گیر ما می‌افتد و عباراتی از این قبیل. به نظرم غر زدن یک بیماری است که بسیاری از مردم را آلوده کرده است.

نیازی به تحقیقات نیست تا پی ببریم اغلب کلام مردم در طول یک روز منفی است. پس جای تعجب ندارد که وقتی از کسی می‌پرسیم چه چیزی را می‌خواهی، او نمی‌داند که چه چیزی را می‌خواهد؛ اما اگر از همین شخص بپرسید که چه چیزی را نمی‌خواهی، او دقیقاً با ذکر جزئیات به شما می‌گوید که چه چیزی یا چیزهایی را نمی‌خواهد. مردم ساعت‌ها می‌توانند پشت سرهم راجع به چیزهایی که نمی‌خواهند صحبت کنند؛ اما همین افراد قادر به توصیف وضعیت مطلوب خود نبوده و جرئت طرح خواسته‌هایشان را ندارند.

فکر می‌کنم نقد کردن شرایط موجود کار راحتی است. همه از کوچک و بزرگ نه ‌تنها نقد را بلدند بلکه استاد این کار هستند؛ اما دست به عمل زدن و اصلاح کردن به‌جای نق زدن کار دشواری است که کسی سراغ آن نمی‌رود. بسیاری از افراد ممکن است منتقد قهاری باشند اما وقتی به کارنامه آن‌ها نگاه کنید هیچ کاری نکرده‌اند. ممکن است فردی تمام کتاب من را بخواند و صدها انتقاد به آن داشته باشد اما در کارنامه خود حتی یک مقاله چندصفحه‌ای ندارد. ممکن است یک منتقد هنری به‌راحتی آب خوردن افرادی مانند استاد حاتمی کیا را زیر سؤال ببرد اما خودش یک فیلم کوتاه هم نساخته است. من فکر می‌کنم اگر به‌جای نقد دیگران خودمان وارد عمل می‌شدیم دنیا جای بسیار بهتری برای زندگی می‌شد اما صد حیف که ناصحان و منتقدان بسیارند و عمل‌کنندگان اندک.

استادم می فرمود: اگر به شیوه کار کسی نقد داری، برو آن کار را بهتر از او به صورت کامل انجام بده. اگر بهتر انجام دادی؛ هم او درس می گیرد و هم در دنیای بزرگ خداوند شیوه ای کمی بهتر را بنیان گذاشته ای و اگر خود را در موقعیتی نمی بینی که آن کار را بهتر انجام دهی، شاید در تشخیص اینکه در موقعیت اظهار نظر هم هستی؛ اشتباه کرده ای؛ بنابراین سکوت کن و به روزمرگی و روزمردگی مشغول باش.

تجربه‌ام به من می‌گوید که حتی در مورد ایده‌هایتان نباید با انسان‌های بدبین مشورت کنید؛ زیرا آن‌ها با پیش‌فرض‌های ذهنی بیمارگونه‌شان شما را از هر تغییری برحذر می‌دارند. چون خودشان ترسو و بدبین هستند دست به هیچ اقدامی نمی‌زنند و شما را نیز دلسرد و کم انگیزه می‌کنند؛ بنابراین به‌جای مشورت با چنین افرادی بهتر است ایده‌هایمان را عملی کنیم و فقط فرصت تبریک گفتن را به آن‌ها بدهیم (!)

یک خاطره

جهت مداوای بیماری ستون فقرات مادرم به توصیه یکی از دوستان به پزشکی در تهران مراجعه کردیم. وقتی وارد شدیم در آن ساعت غیرمعمول با مطب بسیار شلوغی مواجه شدم؛ اما تعجب من زمانی بیشتر شد که آقای دکتر را از نزدیک دیدم. ایشان از هر دو چشم نابینا بودند. طرز کارشان پرسش از بیمار و معاینه فیزیکی بود. زمانی که ما آنجا بودیم، ریپورت رادیوگرافی را فرزندشان به انگلیسی برایشان خواند و ایشان معاینه فیزیکی می‌کردند و سپس دستورات لازم را به فرزندشان و بیمار می‌دادند.

بعداً که نام ایشان را در گوگل جستجو کردم متوجه شدم ایشان از کلاس پنجم ابتدایی نابینا شده، اما به خاطر علاقه‌شان به پزشکی ادامه تحصیل داده و مدرک دکترای کایروپراکتیک را از دانشکده پزشکی در امریکا دریافت کرده بودند. به احترام این مرد بزرگ ایرانی که هیچ محدودیتی را نپذیرفت، عالی‌جناب دکتر فرزاد طیباتی سر تعظیم فرود می‌آوریم.

مثال دیگری که می‌توانم بزنم زندگی «نیک ووی آچیچ» است سخنران آمریکایی که دودست و دو پا ندارد؛ اما هرگز محدودیت را در مورد خود قبول نکرده است. کتاب «زندگی بی‌حدومرز» ایشان خواندنی است.

علاقه دارم بیشتر شاهد مثال ایرانی بیاورم؛ بنابراین از شما دعوت می‌کنم حتماً به قلعه رود خان زیبای استان گیلان تشریف ببرید. در ورودی این جاذبه توریستی غرفه‌ای را مشاهده می‌کنید که متعلق است به «فریبا معصومی» هنرمند معلول. آثار هنری بسیار زیبایی را خواهید دید که توسط خودش آفریده‌شده و توسط خودش نیز به فروش می‌رود. اینجاست که به عظمت انسان پی می‌برید.

بر موارد قابل‌کنترل انرژی بگذارید.

موارد قابل‌کنترل
نگرشتان، میزان بازدهی‌تان
سلامتی و وزنتان
تحصیلاتتان
مهارت‌هایتان و اهدافتان
بیانتان، اندیشه‌هایتان
روابطتان، کسانی که وارد زندگی‌تان می‌کنید.
وقتتان

 

 

موارد غیرقابل‌کنترل

نگرش دیگران
رفتار دیگران
اعضای خانواده‌ام
قدتان
نقص جسمی
وضعیت آب‌وهوا
بسیاری مسائل سیاسی و اجتماعی

حسن شیرمحمدی

  • حسین هرمس
  • ۰
  • ۰

یک وبسایت توانایی تاثیر قابل توجهی بر تجارت شما دارد، که این بسته به کیفیت وبسایت شما می تواند خوب یا بد باشد.

"81 درصد از مصرف­ کنندگان قبل از خرید تحقیقات آنلاین انجام میدهند."

بدون یک وبسایت برای خریداران ارزیابی شما سخت خواهد بود. برخی تاثیرات مهمی که یک وبسایت برای تجارت شما دارد به شرح زیر است:

·       یک وبسایت به سطح شما در مقایسه با رقیبان کمک می کند.

·       یک وبسایت توانایی افزایش اعتبار شما را دارد.

·       درصورت بهینه­سازی موتور جستجو، برند شما را شناخته­ تر میکند.

 

و یک وبسایت نامناسب، تجارت شما را نابود می کند!

امروزه، وبسایت شما یکی از اولین مسائلی است که چشم اندازی از تجارت شما به اشتراک می گذارد. آنها به دنبال کارت تجاری شما یا آدرس شما نیستند،آنها به دنبال آدرس وبسایت شما هستند.

به صورت خلاصه: اگر شما وبسایتی نداشته باشید یا در بستر آنلاین نباشید، شما در تجارت مطرح نیستید.

یکی از اشتباهاتی که اکثر صاحبان کار و کسب انجام می دهند این است که هر وبسایتی میتواند برای کار و کسب آنها به کار رود. پس از همه اینها، اگر شما آن را بسازید، آنها شما را پیدا میکنند. این رویکرد میتواند فاجعه­ بار باشد. علاوه بر آن، نداشتن یک وبسایت میتواند بهتر از وجود یک وبسایت بد باشد.

چرا؟

یک وبسایت عالی توانایی تاثیرگذاری مهمی بر بیزینس شما و به خصوص بر بازار هدف و هویت برند شما دارد. اولین برخورد مهم است و طراحی یک وبسایت عالی بر تجارت شما به روشهای زیر تاثیر میگذارد:

·       اعتباربخشی

·       اعتمادسازی

·       جذب افراد

·       حمایت از مشتریان

·       فروش بیشتر

یک وبسایت عالی میتواند درآمد شما را تغییر دهد.

کلید آن ساخت یک وبسایت با استراتژی فکرشده برای هدایت مشتریان و خدمات است. ساخت یک وبسایت با هدف و استراتژی واضح میتواند به شما در بالابردن فروش و مخاطبین و رشد تجارت شما کمک کند. حتی وبسایت شما در 24 ساعت از روز قابل مشاهده است که این خود ابزار بازاریابی ارزشمندی است.

در ادامه 5 دلیل برای اینکه شما به یک وبسایت نیاز دارید آمده است:

1.    حضور در دنیای دیجیتال

ایجاد یک حضور آنلاین، به شما امکان فروشگاهی آنلاین میدهد. آیا تا به حال در خانه مکانی برای فروش در هر لحظه داشته اید؟

برای تجارت هایی که فروشگاه دارند و فروش حضوری انجام می دهند، ایجاد یک وبسایت فروشگاهی به منزله افزایش فروش است.

از طرفی اگر شما فردی شاغل در خانه هستید، داشتن یک وبسایت مناسب برای کار و کسب شما ضروری است تا با مخاطبین خود راه های ارتباطی مناسبی داشته باشید.

2.    متقاعدکردن افراد

فروش اینترنتی بخش بزرگی از درآمد فروشندگان مانند را در کنار مکانهای فیزیکی آنها در نقاط مختلف کشور به خود اختصاص می دهد. مشاغل کوچکتر می توانند با یک وب سایت عالی در زمینه خود فعالیتهای مناسبی داشته باشند.

یک وبسایت خوب، اعتماد می سازد و برند شما را تثبیت می کند. و به شما اعتماد به نفس برای قدمهای بعدی میدهد تا تصمیمات درست­تری بگیرید. بدون حضور آنلاین، تجارت شما مشتریان خود را به راحتی از دست میدهد.

آیا واقعا میخواهید زمانی که فرصتها به سراغ شما می‌آید آنها را پاسخ ندهید؟

3.    ارائه اطلاعات

اگر شما محصولی میفروشید که سوالات رایجی درباره آن پرسیده میشود یا تقاضاهایی درباره آن صورت میگیرد، یک وبسایت میتواند بهترین روش برای ارائه اطلاعات درباره محصولات باشد.

استفاده از سایت به عنوان یک ابزار بسیار مفید است. این بستر اطلاعات بین مشتریان و دیدگاه شما را بررسی میکند و آنها را در اختیار می گذارد. در برخی کار و کسبها، همین اطلاعات باعث بالارفتن فروش آنها میشود.

4.    بازاریابی آنلاین

زمانیکه بحث فروش مطرح است، هیچ بستری به اندازه وبسایت موثر نیست. یک وبسایت مستقیما افرادی که به خدمات شما نیاز دارد راهنمایی میکند و این موثرترین راه بازاریابی است. یک کارآفرین به معنای واقعی کلمه می تواند امروز تجارتی راه اندازی کند و از فردا مشتریان جدیدی بصورت آنلاین دریافت کند.

این همان قدرت بازاریابی اینترنتی است. با این حال اگر میخواهید بر این مسئله سرمایه ­گذاری کنید، به وبسایتی مناسب برای فرصتهای بی شمار و در دسترس نیاز دارید.

5.    هدایت کردن

یک وبسایت ظرفیت بالایی در جذب افراد دارد، مهم نیست شما آنلاین یا آفلاین تبلیغ کنید. با استفاده از تخفیفهای وسوسه انگیز میتوانید مشتریان جدیدی را به سایت خود راهنمایی کنید و این مسئله را مورد بررسی قرار دهید.

درواقع چه یک فروشگاه مصالح ساختمانی داشته باشید، چه محصول یا خدماتی بفروشید، چه از خانه کار کنید، داشتن یک وبسایت عالی از بهترین ابزارهای تجارت شما است. با افزایش ظرفیت فروش، وب سایت خوب در هنگام خواب هم میتواند برای تجارت شما کارکند.

 

پرویز درگی

  • حسین هرمس
  • ۰
  • ۰

احساسات خود را ردیابی کنید.

افرادی که دارای هوش هیجانی بالا هستند تقطه قوتشان فقط این نیست که نیازهای احساسی دیگران را درک می کنند بلکه آنها نیازهای احساسی خود را هم می فهمند و می توانند آن را به راحتی بیان کنند و علاوه بر آن و مهمتر از همه این که می توانند آن را مدیریت کنند.

معنای این حرف این است که مثلا اگر فردی کاری کرد که خوشایند آنها نبود. فورا درک می کنند که ناراحت (مثلاً عصبانی) شده اند، اگر لازم باشد می توانند ناراحتی خود را ابراز کنند و علاوه بر آن می توانند ناراحتی خود را مدیریت کنند و روزشان را بخاطر حرف یا رفتار فردی دیگر خراب نکنند.

ما هم اگر یاد بگیریم که احساسات خود را در زمانی که بروز می کند تشخیص بدهیم می توانیم آنها را مدیریت کنیم. البته قبول دارم که این کار در حرف راحت است و در عمل نیازمند تمرین و ممارست است.

بدین منظور ابتدا می توانید احساسات خود را در زمان بروز اتفاقات روزمره درک کنید:

  • ابتدای صبح که از خواب بیدار می شوید.
  • وقتی بر سر راه رفتن به محل کار در ترافیک گیر می کنید.
  • وقتی یک راننده بی مبالات از سمت راست سبقت می گیرد و جلوی شما می پیچد.
  • وقتی مدیرتان طرح شما را در جلوی دیگر همکاران رد می کند یا شما را سرزنش می کند.
  • وقتی همکاری بدون اینکه از او خواسته باشید یا جزء وظیفه اش باشد برای شما چای می آورد؟
  • وقتی فرزندتان کارنامه اش را به شما نشان می دهد؟

 در هنگام بررسی احساسات از خودتان بپرسید که ارتباط این احساسات با رفتار شما چیست. آیا در ارتباط شما با دیگران تأثیر می گذارد؟ بر بهره وری شما چطور؟ اصولا این احساسات آیا بر درک شما از خودتان تأثیر دارد؟ اعتماد به نفستان کاهش یا افزایش می یابد؟ احساس خوشبختی یا بدبختی می کنید؟

هر چه که بهتر بتوانید احساسات خود و تأثیر آن را بر رفتارتان درک کنید بهتر خواهید توانست احساسات و رفتارتان را مدیریت کنید.

در مورد احساسات خود قضاوت نکنید

هر چه که بیشتر و بیشتر از احساسات خود آگاه می شوید، ممکن است متوجه شوید که خودتان را برای آن احساسات مورد قضاوت قرار می دهید، بویژه هنگامی که تجربه یک هیجان منفی، مانند خشم یا غم و اندوه را تجربه می کنید. اما به یاد داشته باشید که هر کدام از احساسات شما، خواه مثبت یا منفی، اطلاعاتی مفید است که می تواند به شما چیزی در مورد نیازها و ترجیحاتتان یاد بدهد.

اینگونه قضاوتهای سریع یک عارضه منفی دارد و آن این است که با خودتان در مورد احساسات خود صادق نخواهید بود. کسانی که فکر می کنند باید قوی باشند معمولاً متوجه احساسات منفی خود نمی شوند. آنها که فکر می کنند: “آدم بخاطر این چیزهای کوچک که نباید ناراحت بشه” معمولا ناراحتی خود را از خود هم مخفی می کنند و برخلاف آنچه که گمان می کنند این احساسات منفی آنها را هر روز ضعیف تر می کند، بهره وری آنها را کاهش می دهد و به رابطه آنها با دیگران صدمه جدی وارد می کند.

بنابراین در وهله اول سعی نکنید قوی باشید ابتدا نقاط آسیب احساسی خود را شناسائی کنید مطمئن باشید که بعدا بهتر می توانید آنها را مدیریت و کنترل کنید و واقعاً قوی شوید.

 

محمدرضا حق پرست

  • حسین هرمس
  • ۰
  • ۰

چند وقتی است به این فکر می‌کنم که برای مدت کوتاهی در اینستاگرام پست بگذارم و بعد آن را رها کنم. انگیزه‌های متعددی از این کار دارم که دیدم بد نیست با شما در میان بگذارم.

اول این‌که افراد بسیاری برای شناختن من در اینستاگرام صفحه‌ی من را جستجو می‌کنند و من را بر اساس آن‌چه پنج سال پیش (تا سال ۲۰۱۵) گفته‌ام می‌شناسند. حال آن‌که من در این پنج سال بسیار تغییر کرده‌ام و خوش ندارم من را به پنج سال پیشم بشناسند (به عنوان یک نمونه، حس من را تصور کنید که در روز دختر چقدر پیام می‌گیرم و از نوشته‌ام تشکر شده یا نقل می‌شود و می‌گویند در اینستاگرام خوانده‌اند. حالا من کجا به این جماعت بگویم که آن زمان‌ها خام بودم و چنین مطلبی را نوشتم و امروز اساساً روز دختر و این جور مناسبت‌سازی‌ها را اصلاً قبول ندارم).

دوم این‌که فضای کرونا تعاملات من را بسیار محدود کرده است. کاملاً در خانه (ایران / تهران) مانده‌ام و هیچ سفری نرفته‌ام. با دوست و آشنا هم به صورت بسیار محدود و کنترل‌شده – آن‌هم به تازگی – دیدار می‌کنم. و فاصله‌ام از آن‌چه قبلاً بود – و کم هم نبود – با دیگران بیشتر شده است. این تنهایی و انزوای کرونایی که شدیدتر از گوشه‌نشینی‌ خودخواسته‌ی من بوده، باعث شده که تمام تمرکزم روی مطالعه و تحقیق و کار باشد و لازم دارم با چیزی حواس خودم را پرت کنم و تمرکز بیش از حد ذهن خودم را از بین ببرم.

سوم این‌که حالا که زمزمه‌های بسته‌شدن اینستاگرام مطرح شده، بدم نمی‌آید شاید در این آخرین نفس‌های این شبکه‌ی اجتماعی، کمی فضای آن را تجربه کنم و در این زمینه به‌روز باشم. قضاوت‌های من درباره‌ی اینستاگرام به سال‌های دور برمی‌گردد و برایم جذاب است که یک بار دیگر به شکل محدود، این باورها و قضاوت‌ها را بیازمایم.

پی‌نوشت یک: هم‌چنان، شبکه‌های اجتماعی را جدی نمی‌گیرم و حضورم در اینستاگرام، به شکل محدود (شاید شبیه justfor30days تلگرام) خواهد بود و طبیعتاً چون آن را جدی نمی‌گیرم، به عنوان ابزاری برای آموزش یا بستری فاخر برای عرضه‌ی محتوا به آن نگاه نمی‌کنم. چون به نظر خودم این ابزارهای آموزشی و بستر فاخر را در اختیار دارم و در طول این سال‌ها ساخته‌ام و با بهترین و نزدیک‌ترین دوستانم، در آن‌جا دور هم جمع شده‌ایم.

پی‌نوشت دو: این تصمیم جدید نیست و تقریباً از اوایل کرونا به آن فکر می‌کردم. پست آخر دوست عزیزم احمدرضا نخجوانی و کامنت‌های زیر آن، تلنگر آخری بود تا این تصمیم را عملی کنم.

پی‌نوشت سه: بر اساس همان اصل «جدی نگرفتن شبکه‌های اجتماعی» احتمالاً انرژی‌ای برای تولید محتوای ویژه و خاص برای اینستاگرام صرف نخواهم کرد و بیشتر، بخش‌هایی از حرف‌ها و نکته‌ها و جمله‌هایی که پیش از این در روزنوشته یا متمم گفته‌ام بازنشر خواهم کرد.

پی‌نوشت چهار: بر اساس آن‌چه قبلاً در روزنوشته‌ها گفته بودم و مشورتی که با تعدادی از دوستان داشتم، مصمم شده‌ام که به محض کمرنگ شدن کرونا، یک مهمانی فیزیکی (نه مراسم و سخنرانی آموزشی) فقط مخصوص متممی‌های فعال برگزار کنیم و به دور از فضای درس و مدرسه، با یکدیگر بنشینیم و گپ بزنیم و دیداری تازه کنیم.

 

محمدرضا شعبانعلی

  • حسین هرمس
  • ۰
  • ۰

جان کیتس شاعری بود که فقط ۲۵ سال عمر کرد. اما با چهار پنج سال کار جدی نامش برای همیشه در تاریخ ادبیات جهان ماندگار شد. رابرت گرین دربارۀ کیتس می‌نویسد:

«او متوجه شده بود که بهترین ایده‌های شعری زمانی به ذهنش سرازیر می‌شود که در حال نوشتن شعر است، در نتیجه باید به‌طور خستگی‌ناپذیری به نوشتن ادامه دهد. اگر نه از دریافت ایده‌های نابی که موقع انجام کار به ذهنش می‌رسید، محروم خواهد شد. (نقل از کتاب چیرگی)

کیتس یکی از نمونه‌های درخشان نویسندگانی‌ست که در عمل به ایدۀ «نوشته حین نوشتن شکل می‌گیرد» پایبندند.

 

دیشب سرگرم خواندن کتاب «از شعر گفتن» اسماعیل خویی بودم. نثر خویی -که نمونه‌های چندانی هم از آن در دسترس نیست- یکی از خوش‌آ‌هنگ‌ترین و دلچسب‌ترین نثرهای فارسی معاصر ماست. در یکی از نوشته‌های این کتاب که مجموعه‌ای است از جستارهای و ترجمه‌ها و گفت‌وگوهای خویی، حرف نوجوان هجده ساله‌ای به‌نام علی ابراهیمی است که انتشار اولین دفتر شعرش خویی را واداشته تا بگوید «احمد ابراهیمی را جدی بگیریم. بسا که شاعری بزرگ در راه باشد. چنین باد.»

دربارۀ احمد ابراهیمی و شعرش توی گوگل بسیار جستجو کردم، اما به هیچ چیزی نرسیدم. اما بگذارید بخشی از یکی از شعرهای او را برایتان نقل کنم:

«و شعر کوله‌بار درد تو را سبک نمی‌کند،
و نه خستگی‌ِ همۀ راه است،
تا به فراخنای حقیقت
بر کناره‌ای منجمد شوی.
باور کنید، مردم!
که شعر خون و خنجر نیست…»

 

اگر وبلاگ دارید:

لطفاً وبلاگتان را جدی بگیرید.

به وبلاگتان به چشم یک رسانۀ حرفه‌ای و پرمخاطب نگاه کنید.

هر روز به اندازۀ یک کارمند تمام‌وقت برای پیشرفت و توسعۀ آن وقت بگذارید.

بگذارید وبلاگ‌تان از شما نویسنده بهتری بسازد. بگذارید وبلاگتان برای شما مخاطبان و دوستان تازه‌ای بیاورد. بگذارید وبلاگ شما زندگی مادی و معنوی‌تان را دگرگون کند.

وبلاگتان را جدی بگیرید تا وبلاگتان هم شما را جدی بگیرد!

و یادتان باشد که وبلاگ درخت لوبیا نیست که یک شبه سر بر کشد.

 

خیلی از نویسنده‌ها دربارۀ نویسنده‌ها نوشته‌اند. در این میان فیلم‌های بسیاری هم دربارۀ نویسندگان ساخته شده، از نمونه‌های ایران کاغذ بی خط و درخت گلابی به ذهنم می‌رسد و بهترین نمونه خارجی هم که اخیراً دیده‌ام مارتین ایدن است.

دیرور درخت گلابی را دیدم. پرسوناژ اصلی فیلم نویسنده‌ای میانسال است.

فیلمنامۀ فیلم بر از یکی از داستان‌های گلی ترقی است و با همکاری خود او نوشته شده.

واگویه‌های شخصیت اصلی فیلم را دوست داشتم. با دیدن این فیلم شاید کودکی‌تان را جدی‌تر بگیرید و بیشتر دربارۀ آن بنویسید.

 

من دلم محله‌های تازه می‌خواهد. همیشه به محله‌های مختلف تهران فکر می‌کنم. حس می‌کنم در هر یک از آن‌ها زندگی متفاوتی در جریان است. حس می‌کنم در هر محله‌ای می‌توانم آدم دیگری باشم، جور دیگری بنویسم، جور دیگری بخوانم.

 

توی یادداشت دیروز به جای لغت نوشته بودم لعنت! و تقریبا معنی جمله عوض شده بود.  در ساعت‌های اولیۀ نگارش متن توان و حوصلۀ ویرایش آن را ندارم. برای ویرایش کردن باید فاصله بگیرم. یکی از دلایل علاقه‌ام به بازنویسی مکرر نوشته‌های وبلاگ همین است. چون هر بار، علاوه بر رفع غلط‌های تایپی، املا و انشای متن را هم بررسی می‌کنم.

 

حرفای گنده گنده:

  • از هر نردبانی که بالا رفتی، لطفاً نردبان را برندار. دست دیگران را هم بگیر تا همراه با تو بالا بیایند.
  • موفقیت، نه با مردم‌سواری به دست می‌آید نه با سواری دادن به مردم. موفقیت محصول کار جدی است.
  • تولید محتوا تک‌نفره نیست. محتوای خوب با مشارکت مخاطب شکل می‌گیرد.
  • بدون استراتژی و دورنگری، مدام قربانی ویار نسنجیدۀ خودمان و دیگران می‌شویم.
  • بخشی زیادی از موفقیت تمرین‌های ما به هوشمندی ما در طراحی تمرین‌ها وابسته است. تمرین هوشمندانه تمرینی است که بر اساس موقعیت و ظرفیت کنونی ما طراحی شده باشد.
  • شانس آوردم که شانس نیاوردم! همین وادارم کرد تا راه دیگری را انتخاب کنم.

شاهین کلانتری

  • حسین هرمس
  • ۰
  • ۰

واقعیت جهان هستی این است که در بیرون از ما عوامل زیادی هستند که می‌توانند آرامش و رضایت ما را بگیرند. آلودگی هوا، ترافیک، تورم، جنجال‌های سیاسی، رفتار راننده تاکسی و یا مسافری که کنار دست تو نشسته، حتی رفتار همسرت، فرزندت، همکارت، مدیرت و صدها مورد دیگر که تقریباً هیچ‌کدامشان در اختیار ما نیست؛ بنابراین اشتباه است که بخواهیم آرامش را به بهترشدن عوامل بیرونی نسبت بدهیم. بنابراین به این نتیجه رسیده‌ام آرامش را در درون خودم جستجو کنم. اگر درونم را درست کردم و با خودم به آشتی و صلح رسیدم آنگاه هیچ عامل بیرونی نمی‌تواند آرامش من را به هم بزند؛ و البته که آرامش حقیقی در اصلاح رابطه خودم با خودم و خودم با خداوند است که فرمود: «الا بذکر الله تطمئن القلوب.»

 

  • وقتی با خودم به صلح رسیدم آرامش را در ترافیک سنگین وقتی صبوری را تمرین می‌کنم می‌بینم.
  • وقتی با خودم به صلح رسیدم از پیشرفت دیگران خوشحال می شوم نه ناراحت.
  • وقتی با خودم به صلح رسیدم آرامش را در همان بستنی خوردن دونفره با پسرم می‌بینم بی‌آنکه به چیز دیگری فکر کنم.
  • وقتی با خودم به صلح رسیدم آرامش را در رانندگی با همان ماشین معمولی خودم می‌بینم بی‌آنکه به ماشین لوکس دوستم فکر کنم.
  • هیچ‌کس و هیچ‌چیز نمی‌تواند آرامش را به ما هدیه کند و یا آرامشمان را از ما بگیرد الا خودمان.

حسن شیرمحمدی

  • حسین هرمس
  • ۰
  • ۰

شیوع ویروس کووید-19 در سرتاسر جهان چند ماهی است که زندگی افراد و فعالیت کاروکسب‌ها را به شدت تحت تأثیر قرار داده است. آمار بیکاری نه تنها در کشورهای در حال توسعه بلکه در کشورهای صنعتی که از اقتصادهای قدرتمندی نیز برخوردار هستند، به شکل بی‌سابقه‌ای بالا رفته است. سقوط بازارهای سهام مهم همچون بازار سهام نیویورک و فرانکفورت دیگر خبر عجیبی نیست بلکه تقریباً به یک اتفاق روزمره تبدیل شده است. با این حال کاروکسب‌ها در بخش‌های مختلف نمی‌توانند مدت زمان طولانی فعالیت خود را متوقف کنند به همین دلیل با اتخاذ روش‌هایی همچون دورکاری پرسنل، ارتباطات آنلاین با مشتریان و ایجاد تغییر در خط تولید سعی در آن دارند که خود را سر پا نگه دارند تا این بحران جهانی را به سلامت پشت سر بگذارند.

در این بین، یکی از دغدغه‌های اصلی سازمان‌هایی که با بحث فروش محصولات و خدمات سر و کار دارند، توقف فعالیت‌های مربوط به مشتری‌یابی است. مشتری‌یابی که یکی از اجزای اصلی چرخه فروش است، در چنین شرایطی ممکن است به حاشیه رانده شوند چون همانگونه که عنوان شد سازمان‌های فروش ترجیح می‌دهند هرطور شده مشتریان فعلی خود را حفظ و به نوعی شرایط پیش آمده را مدیریت کنند. با این حال باید توجه داشت که به هیچ عنوان نمی‌توان مشتری‌یابی را به طور کامل تعطیل کرد زیرا قطع شدن جریان ورود مشتریان جدید به چرخه فروش یک سازمان در بلندمدت و حتی میان‌مدت باعث افت چشمگیر فروش و در نتیجه از کار افتادن موتور محرکه سازمان خواهد شد.

با در نظر گرفتن آنچه عنوان شد، چگونه می‌توان تا زمان بازگشت شرایط به حالت عادی، فعالیت‌های مربوط به مشتری‌یابی را به کارآمدترین شکل دنبال کرد. در ادامه به راهکارهایی در این زمینه اشاره شده است:

با نیت کمک، ارتباط برقرار کنیم.

در شرایطی که بسیاری از کسب‌وکارها هنوز با پیامدهای شیوع ویروس کرونا دست و پنجه نرم می‌کنند، پیشنهاد کمک می‌تواند جذاب‌ترین پیشنهاد برای آنها باشد. لازم نیست پیشنهادی ارائه دهیم که برای سازمان‌مان بار مالی سنگینی به دنبال داشته باشد تنها کافی است مشتریان بالقوه ما احساس کنند که تنها نیستند. می‌توانیم از مشتریان خود اجازه بگیریم که یک یا چند ماه دیگر مجدداً با آنها ارتباط برقرار کنیم و جویای اوضاع و شرایط آنها شویم. فراموش نکنید که اوضاع برای همه سخت شده است بنابراین تمرکز بر جنبه‌های انسانی ارتباطات مانند ارائه کمک و بیان همدلی و همدردی نسبت به گذشته چندین برابر اهمیت یافته است.

یک بار دیگر به فهرست محصولات خود نگاه کنیم.

از آنجایی که شرایط زندگی و کار نسبت به چند ماه قبل به طور عمده‌ای تغییر پیدا کرده است، نباید انتظار داشته باشیم که فروش محصولات و خدمات ما روند سابق را داشته باشد. بنابراین به دقت بررسی کنید که با فروش کدام کالاها می‌توانید به بهترین شکل پاسخگوی نیازهای جدید بازار باشید. برای مثال، مدیر فروش یکی از شرکت‌هایی که خدمات رایانه‌ای می‌فروشد، عنوان می‌کرد که تمرکز فروشندگان بر خدمات پشتیبانی آنلاین توانسته افت فروش در سایر بخش‌ها را جبران کند.

پیام‌های تکراری نفرستیم.

از آنجایی که اوضاع نسبت به قبل دستخوش تغییرات زیادی شده، تلاش‌های بازاریابی و فروش ما نیز باید تغییر کنند. برای مثال، لازم است پیام‌های تبلیغاتی خود را به گونه‌ای طراحی کنیم که در آنها اثری از درک ما از شرایط فعلی مشتری باشد. با این حال هنوز هم شرکت‌هایی هستند که پیام‌های تبلیغاتی خود را با همان ساختار قبل از دوران کرونا ارسال می‌کنند. در این شرایط مشتری نه تنها از دیدن پیام ما خوشحال نخواهد شد بلکه به این نکته فکر خواهد کرد که این شرکت تنها به فکر فروش محصولاتش است و هیچ درکی از شرایط من ندارد.

از به‌روز بودن کانال‌های دیجیتال اطمینان حاصل کنیم.

حال که تمام آمارها حاکی از افزایش فروش آنلاین هستند لازم است تمرکز و توجه بیشتری به کانال‌های بازاریابی و فروش دیجیتال خود داشته باشیم. برای مثال، اگر فروشگاه اینترنتی ما در گذشته فعالیت چندانی نداشته امروز وقت آن است که سرمایه‌گذاری قابل‌توجهی روی آن انجام دهیم. این سرمایه‌گذاری حتی بعد از فروکش کردن تب کرونا نیز برای کاروکسب‌ ما منافع بسیار زیادی در پی خواهد داشت.

ارتباطات آنلاین را جدی بگیریم

در شرایطی که بیشتر شرکت‌ها ترجیح می‌دهند جلسات خود را تا حد ممکن به صورت حضوری برگزار نکنند، کارشناسان فروش باید از مهارت‌های لازم برای حضور در جلسات مجازی که در قالب اسکایپ و سایر پلتفرم‌های اجتماعی برگزار می‌‌شوند، برخوردار باشند. این جلسات را باید به اندازه جلسات حضوری یا حتی بیشتر از آنها جدی بگیریم. لباس ما باید لباسی رسمی و تمیز باشد، فضای پشت سر ما باید فضایی زیبا و آرام‌بخش باشد و طرز نشستن ما باید دقیقاً به شیوه‌ای باشد که در یک جلسه رسمی نشسته‌ایم. خلاصه اینکه نباید تصور کنیم که چون جلسه مجازی نیست و در حضور مشتری نیستیم، مواردی همچون آراستگی، نحوه نشستن و نگاه کردن و ... اهمیت ندارند.

 

پرویز درگی

  • حسین هرمس
  • ۰
  • ۰

رابطه شما با همکارانتان چطور است؟ طبق تحقیقاتی که مؤسسه گالوپ انچام داده است کسانی که در محل کار دوست نزدیکی دارند هفت برابر بیشتر از دیگران به کار خود متعهد هستند؟ و همچنین از کار خود رضایت بیشتری دارند.

این البته چیز تعجب آوری نیست. انسان موجودی اجتماعی است و همانگونه که به آب و غذا نیازمند است به روابط اجتماعی و دوستی نیز نیاز دارد. طبق سلسله مراتب نیازهای مازلو پس از برآورده شدن نیازهای فیزیولوژیک و ایمنی انسان به سراغ نیازهای اجتماعی می رود تا آنها را ارضا کند. قاعدتا اگر در محیط کار که بیشتر اوقات زمان بیداری انسان در آن می گذرد این نیاز ارضا شود رضایتمندی انسان از محیط کار افزایش پیدا می کند.

  از طرف دیگر وجود دوستی در محیط کار به ما آرامش  می دهد و از به هدر رفتن انرژی و وقت برای غلبه بر مشکلات روابط بد جلوگیری می کند.

  روابط خوب در ارتقای شغلی هم مؤثر است. اگر روابط ما با رئیس قسمت رضایت بخش نباشد و یا او به ما اعتماد و اطمینان نداشته باشد بعید است امیدی به ارتقا و پیشرفت شغلی وجود داشته باشد.

  روابط خوب نه تنها با همکاران و مدیران لازم است بلکه وجود روابط خوب با مشتریان ،  عرضه کنندگان و تمامی ذی نفعان شرکت نیز امری ضروری و لازم است.

یک رابطه خوب دارای ویژگیهایی است که مهم ترین آنها به قرار زیر است:

۱)     اعتماد:  زیربنای هر رابطه خوبی اعتماد است. بدون ارتباط امکان ایجاد رابطه ای سازنده وجود ندارد. اگر اعتماد نباشد کار کردن با افراد  مختلف اعم از همکار، رئیس، مشتری، عرضه کننده بسیار مشکل خواهد بود. اعتماد موجب می شود که با فراغ بال و آسودگی با دیگران رفتار کنید و صادقانه اطلاعات لازم را مبادله کنید و نگران خنجری که ممکن است از پشت بخورید نخواهید بود.

۲)      احترام متقابل: وقتی به همکاران خود احترام بگذارید ،  به ایده ها و نظریات آنها توجه می کنید و برای آنها ارزش قائل می شوید. آنها نیز ارزش شما را درک می کنند و توانمندیهای شما را به رسمیت می شناسند. بدین ترتیب می توان مشکلات سازمانی را به یاری همدیگر و استفاده از خرد جمعی حل کرد.

۳)     خرد: معنای خرد این است که مسئولیت گفتار و رفتار خود را بر عهده بگیرید. افراد خردمند مراقب گفته های خود هستند و اجازه نمی دهند که احساسات منفی آنها دیگران را دل آزرده کند و برنجاند.

۴)     نعمت دانستن تفاوتها.: افرادی که با هم روابط خوب دارند نه تنها تفاوتهای فردی یکدیگر را می پذیرند بلکه آنها را به چشم یک نعمت می بینند زیرا می دانند که گاه این تفاوتها می تواند پوشاننده و برطرف کننده نقاط ضعف در تصمیم گیری  و عمل باشد.

۵)     ارتباطات شفاف: ما در طول روز چه از طریق ارتباط چهره به چهره و چه از طریق تلفن و ایمیل و پیامک با دیگران ارتباط برقرار می کنیم. ارتباط بهتر و موثرتر موجب غنای روابط ما با دیگران می شود. ارتباطات شفاف و صادقانه بهترین روابط را ایجاد می کند.

با چه کسانی روابط دوستانه دارید

گرچه ایجاد و حفظ رابطه دوستانه با هر کسی می تواند سودمند باشد اما از آنجائی که این کار مشکل است باید در ایجاد دوستی اولویت بندیهای داشته باشیم

۱)    برخی از همکاران هستند که با آنها ارتباط کاری کم و بیش گسترده ای دارید و برای پیش بردن اهداف کاری خود باید از کمک آنها بهره مند شوید مثلا برای یک کارشناس تدارکات علاوه بر مدیر و همکاران قسمتی، کارکنان واحدهای کنترل کیفیت، تحقیق و توسعه، مالی و انبارکسانی هستند که می توانند تاثیر مستقیمی بر کیفیت عملکرد او داشته باشند.

۲)  همکاران دیگری هستند که می توانند به رشد سازمانی و ارتقای شغلی ما کمک کنند. که در این مورد می توان  از مدیر بلافصل، افراد واحد منابع انسانی و اعضای کمیته طبقه بندی مشاغل نام برد

۳)   علاوه بر افراد داخل سازمان افراد خارج سازمان نیز می توانند از اهمیت زیادی در موفقیت شغلی و سازمانی برخوردار باشند. مهمترین آنها افراد شبکه توزیع یا مشتریان و عرضه کنندگان و تأمین کنندگان مواد اولیه و تجهیزات و قطعات هستند.

  شما می توانید  لیستی از همکارانی که می توانند برای پروژه ها و مسیر شغلی شما مفید باشند تهیه کنید و به تدریج با آنها طرح دوستی ریحته و این دوستی را عمیق تر کنید.

 چگونه رابطه کاری خوب ایجاد کنیم.

۱)     بهبود مهارتهای ارتباطی

توسعه و بهبود مهارتهای ارتباطی مانند ایجاد حس دوستی، مهارت گوش دادن و مهارت حل اختلاف  می تواند اولین گام در راه ایجاد روابط کاری دوستانه و سودمند باشد.

۲)     مشخص کردن نیازهای ارتباطی

بررسی کنید که شما به افراد مختلف در محیط کار خود چه نیازی  دارید و آنها به شما چه نیازی دارند. همانگونه که در فروش شناخت نیازهای مشتری حیاتی است. در ایجاد روابط دوستانه نیز شناخت این نیازها ابزاری خوب برای  ایجاد و استحکام بخشیدن به  روابط است.

۳)     اختصاص زمان به گسترش روابط

هر روز حتی اگر شده ۲۰ دقیقه را به گسترش روابط خود با دیگران اختصاص دهید. این امر بخصوص برای افرادی مانند تیپ ۵ انیگرام که ترجیح می دهند با دیگران تماس کمتری داشته باشند حیاتی است. ارتباط با دیگران در زمان صرف ناهار یا وقت چای می تواند به گسترش روابط  دوستانه کمک کند.

۴)     هوش هیجانی خود را تقویت کنید

هوش هیجانی به صورت ساده عبارت است از قدرت درک و شناسائی احساسات خود و دیگران و مدیریت این احساسات. مطالعه مباحث شخصیت شناسی مانند انیگرام می تواند به شما در این مورد کمک کند.

۵)     قدردان دیگران باشید

وقتی کسی به شما کمک می کند قدردانی و مراتب سپاس قلبی خود را به او نشان دهید. چه این فرد مدیر شما باشد و چه آبدارچی و یا نظافت چی اتاق شما.

 همچنین وقتی کسی کاری را به خوبی انجام می دهد از وی قدردانی و تشکر کنید و او را بخاطر کارخوبی که انجام داده بخصوص در حضور دیگران ستایش کنید.

۶)      مثبت باشید

مثبت اندیشی باعث جذابیت شخصیت شما می شود و به روابط بهتر شما با دیگران می انجامد. افراد مثبت منبعی از انرژی و روحیه بخشی هستند. افراد کمی پیدا می شوند که علاقه ای به ارتباط با افراد منفی داشته باشند.

۷)     محدودیتهای خود را مدیریت کنید

بسیاری از ما در محیط کار زمان آزاد محدودی داریم و بنابراین فرصت کمی را می توانیم به دیگران اختصاص بدهیم. ممکن است دوستی فرصت آزاد بیشتری داشته باشد و بخواهد وقت آزاد خود را با ما بگذراند. در این مواقع باید رودروایستی را کنار گذاشت و با جرأت توام با احترام به دوست خود متذکر شویم که هرچند از حضور او خرسندیم ولی باید کارهای خود را نیز انجام بدهیم. در هر صورت قرار نیست دوستی منجر به ایجاد استرس ناشی از به تعویق افتادن کارها و یا حتی توبیخ مدیر شود.

۸)     غیبت نکنید

متاسفانه ما یاد نگرفته ایم که مشکلات خود با دیگران را از طریق مطرح کردن مشکل و گفتگو و پیدا کردن راه حل برطرف کنیم. بنابراین از طریق غیبت  و سخن چینی ناراحتی خود را خالی می کنیم  و خود را سبک می کنیم. این کار علاوه بر اینکه از نظر اخلاقی  شایسته نیست می تواند موجب دلگیریهای بیشتر، مشکلات افزونتر، از بین رفتن اعتماد و دشمنی شود.

روابط با افراد مشکل

ما حق انتخاب کمی در گزینش همکاران خود داریم. بنابراین گاهی از اوقات مجبوریم با افرادی سروکار داشته باشیم که از آنها خوشمان نمی آید. در این موارد بهتر است که سعی کنیم آنها را بهتر بشناسیم و سر فرصت با آنها گپ و گفتی داشته باشیم و از آنها در مورد سوابق کاری، علائق و موفقیتهای گذشته اشان سوال کنیم. اینگونه شاید بتوانیم نقاط مشترکی بین خود و آنها پیدا کنیم. این نقاط مشترک می تواند تا حد زیادی از مشکلات روابط با آنها بکاهد. بقول حافظ بزرگ:

درخت دوستی بنشان که کام دل ببار آرد

نهال دشمنی برکن که رنج بی شمار آرد.

 

محمدرضا حق پرست

  • حسین هرمس
  • ۰
  • ۰

از چه چیزى به‌ ندرت با دیگران حرف مى‌زنید؟ چرا این‌طور است؟ آیا خجالت مى‌کشید؟ آیا مى‌خواهید از کشمکش اجتناب کنید؟ چه موقع احساس ناراحتى، نگرانى یا حساسیت بیش ازحد مى‌کنید؟

همه ما نقاطى داریم که آنجا از سر عادت، ترس یا تنبلى، خودمان را از تجارب بالقوه مهیج و رضایت‌بخش جدا کرده‌ایم. یکى از راه‌هاى ساده پیدا کردن برخى عقده‌تان (که بنا به تعریف، ناآگاه هستند) این است که به هفته پیش فکر کنید و ببینید چه موقعیت‌هایى ناراحت‌تان کرد. کجا با کسى درگیر شدید؟ کى و کجا از چیزى اجتناب کردید یا طفره رفتید؟ شاید نتوانستید حرف خودتان را بزنید یا دق‌دلى‌تان را سر کسى خالى کردید (عقده قدرت)، اما براى خوشایند دیگران مدام نیازهاى خودتان را فدا کردید؟ آیا با لاف زدن یا تحقیر دیگران (عقده حقارت) جبران کردید؟ شاید بحث بر سر پرداخت قبض‌ها بود (عقده پول). آیا الگوى منزوى و محروم کردن خودتان از حمایت بالقوه دوستان و آشنایان را تکرار مى‌کنید (عقده غریبه)؟ از چه راه‌هایى نمى‌توانید مشارکت کامل در زندگى داشته باشید؟ گاهى به این مى‌گویند عقده مادر؛ چون فرد مى‌خواهد نوزاد و نیمه خواب بماند. برای کسب اطلاعات بیشتر در این خصوص، روی عبارت "زندگی نزیسته ات را زندگی کن"کلیک کنید

عقده مادر موقعى مشاهده مى‌شود که یکى از والدین نفوذ بیش از حدى در رشد کودک دارد و این ربط چندانى به جنسیت خاصى ندارد. از چه چیزى به‌ندرت با دیگران حرف مى‌زنید؟ چرا این‌طور است؟ آیا خجالت مى‌کشید؟ آیا مى‌خواهید از کشمکش اجتناب کنید؟ چه موقع احساس ناراحتى، نگرانى یا حساسیت بیش ازحد مى‌کنید؟

زندگى نزیسته تا آنجا به دیگران فرافکنى مى‌شود که دیگر قابل‌تشخیص نیست. هر چه را که شما در خودتان انکار کنید یا به آن کم بها بدهید در دیگران انتقاد مى‌کنید و مورد شماتت قرار مى‌دهید. چیزى که درون خودتان از آن مى‌ترسید، همان چیزى است که در وجود دیگران با آن مى‌جنگید یا از آن فرار مى‌کنید. هر چه که در خودتان ندارید، همان چیزى است که به‌خاطرش به دیگران وابسته مى‌شوید تا برایتان فراهم کنند.

انواع بى‌شمارى از عقده‌ها هست. در واقع به تعداد وضعیت‌هاى نوعى زندگى عقده هست. به‌خاطر داشته باشید که این توده‌هاى انرژى تجربى قرار است از شما حمایت کنند و بر پایه تجربه گذشته، انتخاب‌هایتان را ساده کنند، اما آن‌ها آزادى‌تان را هم محدود مى‌کنند و دست‌وپاى شما را به گذشته مى‌بندند. آن‌ها خطاى تعمیم دادن بیش از حد هستند. شما نمى‌توانید از شر عقده‌ها خلاص شوید، اما مى‌توانید چنگال‌شان را شل کنید و تنوع و دامنه واکنش‌هاتان را وسیع‌تر کنید.

تغییر دادن این عقاید تکرارى مستلزم آگاهى بیشتر و وسیع‌تر است. دفترچه یادداشتى بخرید و بنویسید که کى، کجا و چطور احساس مى‌کنید گیرافتاده‌اید، محدود یا کوچک شده‌اید. وقتى از اثر عقده‌هاتان آگاه مى‌شوید، نباید درباره خودتان قضاوت کنید یا مأیوس شوید. فقط با آگاه شدن بیشتر از این روندهاىِ جهان زیرین، زندگى شما شروع به تغییر مى‌کند. هرگاه برنامه قدیمى محدودکننده را رها کنید، توان بالقوه نزیسته‌تان به طرز کامل‌ترى ظهور خواهد کرد.

 

منبع: زندگی نزیسته ات را زندگی کن

نویسنده: رابرت الکس جانسون

مترجم: سیمین موحد

ناشر: بنیاد فرهنگ زندگی

  • حسین هرمس